مهدویت
در خصوص مسائل دینی و مهدویت

آقائى و بزرگوارى ائمه علیهم السّلام

 

باز آقاى قدس مى گوید: روزى آقا دررابطه با بزرگوارى و اغماض ‍ ائمه اطهار - صلوات اللّه علیهم -فرمودند:

 

در نزدیكى نجف اشرف ، در محلّ تلاقى دو رودخانه فرات و دجله آبادیى است به نام ((مصیّب ))، كه مردى شیعه براى زیارت مولاى متقیان امیرالمؤ منین علیه السّلام از آنجا عبور مى كرد و مردى از اهل سنّت كه در سر راه مرد شیعه خانه داشت همواره هنگام رفت و آمد او چون مى دانست وى به زیارت حضرت على علیه السّلام مى رود او را مسخره مى كرد.

 

حتى یك بار به ساحت مقدس آقا جسارت كرد، و مرد شیعه خیلى نارحت شد. چون خدمت آقا مشرّف شد خیلى بى تابى كرد و ناله زد كه : تو مى دانى این مخالف چه مى كند.

 

آن شب آقا را در خواب دید و شكایت كرد آقا فرمود: او بر ما حقّى دارد كه هر چه بكند در دنیا نمى توانیم او را كیفر دهیم . شیعه مى گوید عرض كردم : آرى ، لابّد به خاطر آن جسارتهایى كه او مى كند بر شما حق پیدا كرده است ؟! حضرت فرمودند:


موضوعات مرتبط: دینی ، ،
برچسب‌ها:
ادامه مطلب
[ دو شنبه 29 خرداد 1391برچسب:, ] [ 22:22 ] [ علیرضا حمزه یی ] [ ]

آیه الله بهجت چطور بهجت شد؟

آیت الله بهجت ره

وقتی سخن از کسی مثل آیه الله العظمی بهجت به میان می آید سخن گفتن دشوار می شود. توصیف گستره و پهنای دریا در توان مورچه ای کوچک نیست.

 

به هر حال وجود اشخاص برجسته و بزرگی مانند ایشان نیاز به شناخت کامل و جامعی دارد که برای امثال ما به این سادگی میسر نخواهد شد.

 

آیه الله بهجت را همه علاوه بر مرجعیت و رتبه عملی به اخلاق و عرفان خودسازی می شناختند. اما نکته مهم و کلیدی اینجا رقم می خورد که چه چیزی آیه الله بهجت را بهجت کرد. آیا فقط شهرت بود؟ مرجعیت به تنهایی و یا بعد عرفانی و خودسازی او باعث شد تا شهره آفاق شود.

 

در این مقاله سعی داریم با چند داستان کوتاه از زندگی ایشان, پاسخ را به خود شما کاربر عزیز واگذار کنیم. قبل از اینکه این داستانها را بخوانید به این نکته اشاره می کنیم که مقام عبودیت و بندگی, لازمه و بستر هر پیشرفت سلوکی است. حتی انبیای عظام هم ابتدا بنده خدا بودند و سپس رسول او شدند.

 

در تشهد می خوانیم: و اشهد ان محمدا عبده و رسوله. و بندگی و عبودیت پیامبر عظیم الشان را بر رسالت او مقدم می کنیم.


موضوعات مرتبط: دینی ، ،
برچسب‌ها:
ادامه مطلب
[ جمعه 26 خرداد 1391برچسب:, ] [ 19:43 ] [ علیرضا حمزه یی ] [ ]

کرامتی عجیب از سید الشهدا

آیت الله حایری

در روایات است که اگر کسی سنگی را دوست داشته باشد خدا او را با آن محشور می کند. حضرت می خواهد بفرماید که هر کسی به هرچه علاقه داشته باشد و عشق بورزد با همان در آن دنیا محشور و همنشین خواهد بود. خواه آن چیز بد باشد یا خوب. فرقی نمی کند.

 

از همین جا تفاوت درجات انسان ها مشخص می شود. هر که روحی بلند و پاک و آراسته داشته باشد به چیزهای کوچک دل نمی بندد. اینجاست که می فهمیم چرا اولیای خدا اینقدر به اهل بیت عصمت و طهارت وابسته و مشتاق بودند. آنها که به دنبال کمال انسانی و انسانیت اند عاشق الگوهای انسانیت و عبودیت می شوند. این داستان برای انسانهای پست و فرومایه بروعکس و واژگون است.

 

ائمه اطهار که مصداق بارز غیرت اند هم در مقابل هیچگاه دوستداران خود را رها نمی کنند و روح بلند و ملکوتی و انسانی آنها اجازه نمی دهد که مشتاقانشان را دست خالی برگردانند.

 

مرحوم شریف رازی نقل می کند :

 

آیت الله حائری یزدی، بنیانگذار حوزه علمیه قم دارای خصایص اخلاقی و انسانی و سجایای بسیاری بود.

از خصوصیات بارز او شدت ارادتش به پیامبر و خاندانش ، به ویژه سالار شهیدان حضرت سیدالشهداء علیه السلام بود که زبانزد خاص و عام بود.


موضوعات مرتبط: دینی ، ،
برچسب‌ها:
ادامه مطلب
[ جمعه 26 خرداد 1391برچسب:, ] [ 19:28 ] [ علیرضا حمزه یی ] [ ]

از نظر عرفانى حقيقت مرگ چيست؟ چرا برخى در دنيا احساس پوچى مى‌كنند؟

 

جواب:

مرگ يعنى عصاره زندگى. مسأله مرگ در فرهنگ انبياى الهى اين نيست كه انسان مى‌ميرد، بلكه مرگ ‏به اين معناست كه انسان، مرگ را مى‌ميراند و بين اين دو خيلى فرق است زيرا كسى كه مى‌گويد من ‏مى‌ميرم و نابود مى‌شوم، چنين آدمى يا پوچ خواهد بود يا بى‌بندوبار، يا هميشه نااميد است يا بارى به هر ‏جهت؛ زيرا مى‌گويد وقتى پايان زندگى، نابودى است چرا از لذت زودگذر بهره نبرم. براى او حلال و حرام ‏يكسان است. زشت و زيبا يكسان است. مسأله غيرت و مسئوليت و تعهد مطرح نيست. مى‌گويد عاقبت ‏زندگى نابودى است. اين يك فكر باطل و يك جهان‌بينى غلط است اما انبياء به ما آموخته‌اند كه انسان، مرگ ‏را مى‌ميراند، مرگ را تسليم خود مى‌كند نه انسان بميرد و تسليم مرگ شود. تعبير قرآن اين نيست كه شما ‏مى‌ميريد. تعبير قرآن اين است كه شما مرگ را مى‌چشيد و مى‌ميرانيد. نفرمود مرگ، هر كسى را مى‌چشد. ‏فرمود هر كسى مرگ را مى‌چشد «كلّ نفس ذائقَة المَوتِ»(1).


موضوعات مرتبط: دینی ، ،
برچسب‌ها:
ادامه مطلب
[ جمعه 26 خرداد 1391برچسب:, ] [ 19:22 ] [ علیرضا حمزه یی ] [ ]

 

1.قرآن مجيد چگونه نازل شد؟ در شب قدر قرآن به صورت دفعي نازل شد يا تدريجي؟ بر اساس آيات قرآن كريم، شب قدر هر سال تكرار مي‏شود؛ منظور از اين تكرار چيست؟ آيا در هر «ليلة القدر» قرآن نازل مي‏شود؟
جواب:
اين پرسش به دو مطلب باز مي‏گردد؛ نخست اينكه قرآن كريم به چه صورت نازل شد؟ ديگر اينكه تكرار ليلة القدر چه نقشي دارد؟
درباره نزول قرآن كريم، خداوند در سوره مباركه بقره مي‏فرمايد: ﴿شهر رمضان الذي اُنزل فيه القرءان﴾[1]؛ سپس در سوره مباركه دخان مي‏فرمايد: ﴿اِنّا اَنزلناه في ليلة مباركة﴾[2]؛ در پايان در سوره مباركه قدر نيز آورد: ﴿اِنّا اَنزلناه في ليلة القدر﴾.[3] از اين آيات معلوم مي‏شود كه آن ليله مباركه در ماه مبارك رمضان است و شب قدر نيز در همين ماه قرار دارد، پس شب قدر ظرف نزول قرآن كريم است

موضوعات مرتبط: قرآنی، ،
برچسب‌ها:
ادامه مطلب
[ جمعه 26 خرداد 1391برچسب:, ] [ 19:0 ] [ علیرضا حمزه یی ] [ ]
آیت‌الله امینی تشریح کرد
سخت ‏ترين مرحله حسابرسى در قیامت چیست ؟
 
آیت‌الله ابراهیم امینی در کتاب معاد در قرآن سخت‌ترین مرحله حسابرسی در قیامت را از نگاه آیات و روایات تشریح کرده است.

موضوعات مرتبط: دینی ، ،
برچسب‌ها:
ادامه مطلب
[ یک شنبه 21 خرداد 1391برچسب:, ] [ 11:32 ] [ علیرضا حمزه یی ] [ ]

ميزان علم معصوم(عليه‌السلام) به غيب چقدر است؟ آيا در مسائل دنيوي نيز از اين علم بهره مي‏گيرد؟ در صورت بهره‏گيري از علم غيب در مسائل دنيوي، چرا امام علي(عليه‌السلام) مدتي پس از قبول خلافت فرمود: اگر مي‏دانستم چنين اتفاقاتي مي‏افتد، نمي‏پذيرفتم؟

 

:جواب

پاسخ : معصوم به اذن خدا از غيب با خبر است و از همه آنچه در مصالح امّت اسلامي دخالت دارد، آگاه است. با اين همه بايد به چند نكته توجه داشت:

يكم. علم غيب تكليف‏آور نيست؛ يعني اگر انسان از راه شرايط حجيّت و مانند آن، تحصيل علم كند، در برابر آن تكليف دارد؛ ولي علمي كه از ناحيه غيب به دست آمده، تكليف نمي‏آورد.

دوم. سنّت خداوند چنين اقتضا مي‏كند كه معصومان(عليهم‌السلام) هم، مانند انسان‏هاي ديگر، آزموده شوند و آسيب ببينند، بنابراين نبايد از اين علم استفاده كنند يا به استفاده از آن مأمور نبوده‏اند؛ البته گاه براي ياري دين از غيب كمك مي‏گرفتند؛ ولي اصل بر اين بود كه در جريان امور عادي از علم غيب استفاده نكنند.


چرا وقتى كه هنگام نماز تير از پاى حضرت على (عليه‌السّلام) مى‌كشيدند متوجه نشدند ولى ‏وقتى كه فقير هنگام نماز درخواست كمك كرد انگشتر مباركشان را به فقير بخشيدند؟

 

جواب:

اولياى خدا داراى مقامات مختلفى و حالات گوناگونى هستند. در حال فناء از همه چيز حتّى ‏بدن خود غافلند و در حال بقاء بعدالفناء تمام آثار كثرت را ادراك مى‌كنند اميرمؤمنان (عليه‌السّلام) هنگام تير ‏بيرون كشيدن در حال اوّل و هنگام اعطاء انگشتر در حال دوم بوده‌اند.


موضوعات مرتبط: امامت و معصومین ، ،
برچسب‌ها:
ادامه مطلب
[ یک شنبه 7 خرداد 1391برچسب:, ] [ 21:42 ] [ علیرضا حمزه یی ] [ ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

جهت مشاهده وبلاگ به منوی خانه مراجعه فرمائید
نويسندگان
آخرين مطالب
آبان 1394 مهر 1394 شهريور 1394 مرداد 1394 تير 1394 خرداد 1394 ارديبهشت 1394 فروردين 1394 اسفند 1393 بهمن 1393 دی 1393 آذر 1393 آبان 1393 مهر 1393 شهريور 1393 خرداد 1393 ارديبهشت 1393 فروردين 1393 اسفند 1392 بهمن 1392 دی 1392 آذر 1392 آبان 1392 مهر 1392 شهريور 1392 مرداد 1392 تير 1392 ارديبهشت 1392 فروردين 1392 اسفند 1391 بهمن 1391 دی 1391 آذر 1391 آبان 1391 مهر 1391 شهريور 1391 مرداد 1391 تير 1391 خرداد 1391 ارديبهشت 1391 فروردين 1391 اسفند 1390 بهمن 1390 دی 1390 آبان 1390 مهر 1390 شهريور 1390 تير 1390 خرداد 1390 ارديبهشت 1390 فروردين 1390
امکانات وب

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 11
بازدید دیروز : 60
بازدید هفته : 71
بازدید ماه : 3347
بازدید کل : 395345
تعداد مطالب : 306
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1