پیامبر خدا(ص) فرمودند: "جمله «لا حول و لا قوة الا باللّه» ۹۹ درد را شفا میدهد که سادهترین آنها اندوه است۱".
از مولای متقیان امام علی(ع) نقل شده که فرمودند: "بیمار شدم و پیامبر خدا به عیادتم آمد و فرمود: «بگو: خداوندا! از تو میخواهم عافیتی را که میدهی، پیش اندازی، بر امتحان خویش، بردباریام بخشی، و مرا به سوی رحمت خویش ببری». من، این دعا را خواندم و پس از آن دعا، از بستر بیماری برخاستم، گویا که از بندی رَسته باشم۲".
همچنین امام علی(ع) فرمودند: "پیامبر خدا، بر مردی از انصار که بیمار شده بود، وارد شد تا او را عیادت کند. او گفت: ای پیامبر خدا! برای من به درگاه خداوند، دعا کن.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم فرمود: «بگو: "از خداوند بزرگ، پروردگار عرش بزرگ، مسئلت میکنم و از خداوند بزرگ سلامتی میخواهم» مرد، این دعا را سه بار خواند و در پیِ آن، از بستر بیماری برخاست، چنان که از بند، رَسته باشد۳".
امام صادق علیهالسلام به هنگام بیماری این دعا را میخواندند: "خداوندا! تو خود، کسانی را سرزنش کردی و فرمودی: «بگو کسانی را که به جای خداوند به خدایی میپنداشتهاید، فرا خوانید تا ببینید که نه نمیتوانند سختیای از شما بگشایند، و نه شما را به حالتی دیگر درآورند». پس ای آن که هیچ کس جز او نتواند سختیای از من بگشاید و مرا به حالتی دیگر ببرد! بر محمّد و خاندانش درود فرست، و سختی را از من بگشای و آن را به سوی کسانی ببر که در کنار تو - که خدایی جز تو نیست - خدایی دیگر را میخوانند۴".
در روایتی از رسول خدا (ص) نقل شده است که فرمود: شب عرفه، شبی است که دعاها در آن مستجاب است و کسی که آن شب را به عبادت بپردازد، پاداش سالها عبادت را دارد و این شب، شب مناجات و توبه است.
برای این شب، اعمالی نقل شده است:
اول
این دعا را که از رسول خدا(ص) نقل شده است بخواند و در پاداش آن فرموده هر کس آن را در شب عرفه یا شبهای جمعه بخواند، خداوند او را بیامرزد:
دراینکه تاریخ پیدایش اهل سنت از چه زمانی آغاز شده است، اقوالی ذکر شده است. اما قبل از آنکه به تاریخ پیدایش بپردازیم، لازم است در مورد واژه اهل «سنت» یاد آور شویم که اهل سنت به معنای آنچه در ذهن است – یعنی پیروان سنت پیامبر(ص)- نیست؛ چرا که در کتاب «صحیح مسلم» در مورد واژه «سنت» آمده: «هی الطریقه المعتاده سواء کانت حسنه او سیئه»[1]. یعنی سنت به معنای راه عادی است خواه خوب باشد یا بد. و لذا می توان گفت بیشتر کسانی که خود شان را اهل سنت می نامند در واقع پیرو سنت ابوبکر و عمر هستند نه سنت پیامبر(ص) و بنا براین نسبت به سنت پیامبر(ص) باید ایشان را اهل تسنّن نامید نه اهل سنّت. اما درعین حال در اینکه تاریخ پیدایش اهل سنت از چه زمانی آغاز شده است، اقوالی ذکر شده که به آن اشاره می کنیم:
حضرت آیتالله بهجت(ره) معتقد است: ولی فقیه باید تمام شئونات امام معصوم به استثنای امامت و آنچه را که مخصوص امام معصوم است، داشته باشد و بدون تشکیلات حکومتی، دشمنان نخواهند گذاشت که حکومت و آئین اسلامی عملی شود.
سؤال:آیا ابو بکر به دستور پیامبر اکرم (ص) امام جماعت شده است ؟ جواب:در منابع اهل سنت آمده است که پیامبر (ص) در زمان بیماری خود ابوبکر را برای پیش نمازی فرستاد تا برای مردم نماز بخواند. از این رو اهل سنت پیش نمازی را دلیل بر شایستگی ابوبکر بر امر خلافت دانسته اند، و می گویند کسی را که پیامبر(ص) او را در امر معنوی مقدم داشته است، چطور در امر دنیوی ما او را مقدم نداریم.
ما در اینجا ابتدا روایات در این خصوص را نقل؛ و سپس آن را مورد نقد قرار می هیم:
نقل روایات:
دولت آمریکا که اینک با خشم مسلمانان بیدارشده مواجه شده است تلاش میکند خود را از این اقدام موهن بری کند؛ اما آیا میتوان باور کرد که ساخت فیلمی با سرمایه هنگفت 5 میلیون دلاری و نیز اقدامات مستمر کشیش دیوانه بدون اطلاع و رضایت مقامات کاخ سفید انجام شده باشد؟
به گزارش مشرق؛ در حالی که پخش فیلمی موهن موجب خشم مسلمانان، به ویژه در لیبی و مصر و حمله به سفارت آمریکا در این کشورها شده، محتوای این فیلم چیست؟
فیلم مذکور از سوی تری جونز، کشیش ضد اسلام اهل فلوریدای آمریکا، منتشر شده که اعلام کرده است انتشار این فیلم به مناسبت سالگرد حملات یازده سپتامبر صورت گرفته است.
در این فیلم دوساعته، شخصیت ارزشمند پیامبر اکرم (ص) به طنز گرفته شده و این چهره پاک، فردی ترسیم شده است که گناهان بسیاری مرتکب میشود.
«سَم باسیل»، نویسنده و کارگردان این فیلم، که «برائت از مسلمانان» نام دارد یک یهودی آمریکایی اهل کالیفرنیا و شاغل در بخش مستغلات است، اما پخش و توزیع فیلم را تری جونز برعهده دارد.
از آغاز قرن چهاردهم، مکتب “سلفیه” بر سر زبانها افتاد و گروهى آن را به عنوان “دین” و “مذهب”، برگزیدند و خود را “سلفى” نامیدند و برخى، آن را “روش فکرى” براى رسیدن به حقیقت اسلام دانستند. براى روشن شدن مطلب، لازم است با تاریخچه “سلفیه” و شیوه تفکر و روش استدلال آنها در بحثهاى اعتقادى و فقهى بیشتر آشنا شویم. اینک بیان این مطالب:
براي استجابت دعا شرط هايي ذكر شده است كه بيان هر يك طولاني مي شود. اولياء و بزرگان دين علت عدم استجابت دعاها را به عوامل گوناگوني ربط دادهاند. شخصي نزد حضرت علي(ع) از عدم استجابت دعا شكايت كرد و گفت: با اين كه خداوند فرمود: دعا كني، من اجابت مي كنم چرا ما دعا مي كنيم و به اجابت نميرسد؟ امام فرمود: قلب و فكر شما در هشت چيز خيانت كرده (به همين جهت دعايتان مستجاب نميشود:
مردى به همسرش گفت : نزدفاطمه علیها السلام دختر رسول خدا صلى اللّه علیه و آله برو و درباره من از او سوال کن که آیا من شیعه شما هستم یا خیر؟
همسرش نزد فاطمه علیها السلام رفت و از او سوال کرد.
بدون شک کسانی که برای غصب خلافت برنامه ریخته و برای خلع سلاح نهایی وارثان حقیقی آن، دست آنها را از اموال دنیایی که حق آنها بوده به بهانه های واهی خالی می کنند، هیچ بعید نبود که اگر نام آنها در قرآن تصریح می شد و هیچ راهی برای کنار زدن آنها اعم از تأویل آیه یا انطباق آن بر دیگری نداشتند خود آنها را از بین می بردند تا راه را برای رسیدن به هواهای نفسانی خود باز کنند.
لذا در روایات می خوانیم که پیامبر(ص) چون زمینه حسادتها را در بین مردم می دیدند به امیرالمؤمنین(ع) توصیه کردند در برابر آنان مقاومتی تا سر حد مرگ از خود نشان ندهد، چرا که منافقان ثابت کرده اند که در محو تمامی آثار نبوت همتی بس بلند دارند، و امکان اینکه یکسره اصل نبوت و قرآن زیر سؤال رود وجود داشت، لذا خداوند به پیامبر دستور میدهد با معرفی امیرالمؤمنین(ع) تبلیغ خود را کامل کرده، نگران باقی قضایا نباشد و این خود تدبیر حکیمانه خداوند در حفاظت از این شجره مقدسه از گزند بد خواهان بوده است.
حضرت آیت الله سبحانی در این مورد می فرمایند: «چه بسا ذکر نام ائمه سبب میشد که آزمندان حکومت و ریاست به نسلکشی بپردازند، آنها برای اینکه از تولد آن امامان جلوگیری کنند، هیچ بعید نبود همچنانکه درباره حضرت موسی(ع) رخ داد به نسل کشی اهل بیت دست بزنند. لذا درباره حضرت مهدی(عج) هم که در احادیث تاکید به نسب و خاندان ایشان شده بود، می بینیم حساسیتهای فراوانی پدید آورد و خانه حضرت عسکری(ع) مدتها تحت نظر و مراقبت بود تا فرزندی از او به دنیا نیاید و در صورت تولد، هر چه زودتر به حیات او خاتمه دهند».
مقصود از مصحف علي(ع) جمعآوري قرآن به ترتيب نزول است. ابن نديم در «فهرست» مينويسد: اميرمؤمنان احساس كرد كه مردم درگذشت پيامبر را به فال بد گرفتهاند، سوگند ياد كرد كه ردا بر زمين نگذارد، مگر اين كه قرآن را گردآوري كند. او قرآن را در سه روز جمعآوري كرد و به مسجد آورد.[1]
شفاعت پیامبران و امامان و بندگان صالح خدا که طبق آیات صریح قرآن باعث تقرب به پروردگار مىگردد، در مفهوم وسیع توسل داخل است، و همچنین پیروى از پیامبر و امام موجب نزدیکى به ساحت مقدس پروردگار مىباشد وحتى قسم دادن خداوند به مقام پیامبران و امامان و صالحان که نشانه علاقه به آنها و اهمیت دادن به مقام و مکتب آنان مىباشد جزء این مفهوم است.
ملك الموت و اعوان او از فرشتگان دگر ماهيّتهاي مختلفهندارند تا هر وقت بخواهند وجودشان در قالب يك ماهيّت بوجود آيد؛ بلكه چون از موجودات ملكوتيّه و مجرّده هستند بنابراين عيناً مانند آئينۀ صاف و روشن بوده و خودبين و خودنما نيستند بلكه غيرنما هستند و در مقابل روح هر شخص محتضري واقع شوند عكس كمالات يا زشتيهاي او در آنها پيدا ميشود، و لذا شخصي كه در حال جان دادن است، صورت ملكوتيّه و صفات و اخلاق خود را چه نيكو باشد و چه ناپسنديده باشد، در صورت و جمال آنها مشاهده ميكند؛ و در واقع حسن و جمال، يا قبح و زشتي نفس ناطقۀ خود را در آنها ميبيند.
باز آقاى قدس مى گوید: روزى آقا دررابطه با بزرگوارى و اغماض ائمه اطهار - صلوات اللّه علیهم -فرمودند:
در نزدیكى نجف اشرف ، در محلّ تلاقى دو رودخانه فرات و دجله آبادیى است به نام ((مصیّب ))، كه مردى شیعه براى زیارت مولاى متقیان امیرالمؤ منین علیه السّلام از آنجا عبور مى كرد و مردى از اهل سنّت كه در سر راه مرد شیعه خانه داشت همواره هنگام رفت و آمد او چون مى دانست وى به زیارت حضرت على علیه السّلام مى رود او را مسخره مى كرد.
حتى یك بار به ساحت مقدس آقا جسارت كرد، و مرد شیعه خیلى نارحت شد. چون خدمت آقا مشرّف شد خیلى بى تابى كرد و ناله زد كه : تو مى دانى این مخالف چه مى كند.
آن شب آقا را در خواب دید و شكایت كرد آقا فرمود: او بر ما حقّى دارد كه هر چه بكند در دنیا نمى توانیم او را كیفر دهیم . شیعه مى گوید عرض كردم : آرى ، لابّد به خاطر آن جسارتهایى كه او مى كند بر شما حق پیدا كرده است ؟! حضرت فرمودند:
وقتی سخن از کسی مثل آیه الله العظمی بهجت به میان می آید سخن گفتن دشوار می شود. توصیف گستره و پهنای دریا در توان مورچه ای کوچک نیست.
به هر حال وجود اشخاص برجسته و بزرگی مانند ایشان نیاز به شناخت کامل و جامعی دارد که برای امثال ما به این سادگی میسر نخواهد شد.
آیه الله بهجت را همه علاوه بر مرجعیت و رتبه عملی به اخلاق و عرفان خودسازی می شناختند. اما نکته مهم و کلیدی اینجا رقم می خورد که چه چیزی آیه الله بهجت را بهجت کرد. آیا فقط شهرت بود؟ مرجعیت به تنهایی و یا بعد عرفانی و خودسازی او باعث شد تا شهره آفاق شود.
در این مقاله سعی داریم با چند داستان کوتاه از زندگی ایشان, پاسخ را به خود شما کاربر عزیز واگذار کنیم. قبل از اینکه این داستانها را بخوانید به این نکته اشاره می کنیم که مقام عبودیت و بندگی, لازمه و بستر هر پیشرفت سلوکی است. حتی انبیای عظام هم ابتدا بنده خدا بودند و سپس رسول او شدند.
در تشهد می خوانیم: و اشهد ان محمدا عبده و رسوله. و بندگی و عبودیت پیامبر عظیم الشان را بر رسالت او مقدم می کنیم.
در روایات است که اگر کسی سنگی را دوست داشته باشد خدا او را با آن محشور می کند. حضرت می خواهد بفرماید که هر کسی به هرچه علاقه داشته باشد و عشق بورزد با همان در آن دنیا محشور و همنشین خواهد بود. خواه آن چیز بد باشد یا خوب. فرقی نمی کند.
از همین جا تفاوت درجات انسان ها مشخص می شود. هر که روحی بلند و پاک و آراسته داشته باشد به چیزهای کوچک دل نمی بندد. اینجاست که می فهمیم چرا اولیای خدا اینقدر به اهل بیت عصمت و طهارت وابسته و مشتاق بودند. آنها که به دنبال کمال انسانی و انسانیت اند عاشق الگوهای انسانیت و عبودیت می شوند. این داستان برای انسانهای پست و فرومایه بروعکس و واژگون است.
ائمه اطهار که مصداق بارز غیرت اند هم در مقابل هیچگاه دوستداران خود را رها نمی کنند و روح بلند و ملکوتی و انسانی آنها اجازه نمی دهد که مشتاقانشان را دست خالی برگردانند.
مرحوم شریف رازی نقل می کند :
آیت الله حائری یزدی، بنیانگذار حوزه علمیه قم دارای خصایص اخلاقی و انسانی و سجایای بسیاری بود.
از خصوصیات بارز او شدت ارادتش به پیامبر و خاندانش ، به ویژه سالار شهیدان حضرت سیدالشهداء علیه السلام بود که زبانزد خاص و عام بود.
از نظر عرفانى حقيقت مرگ چيست؟ چرا برخى در دنيا احساس پوچى مىكنند؟
جواب:
مرگ يعنى عصاره زندگى. مسأله مرگ در فرهنگ انبياى الهى اين نيست كه انسان مىميرد، بلكه مرگ به اين معناست كه انسان، مرگ را مىميراند و بين اين دو خيلى فرق است زيرا كسى كه مىگويد من مىميرم و نابود مىشوم، چنين آدمى يا پوچ خواهد بود يا بىبندوبار، يا هميشه نااميد است يا بارى به هر جهت؛ زيرا مىگويد وقتى پايان زندگى، نابودى است چرا از لذت زودگذر بهره نبرم. براى او حلال و حرام يكسان است. زشت و زيبا يكسان است. مسأله غيرت و مسئوليت و تعهد مطرح نيست. مىگويد عاقبت زندگى نابودى است. اين يك فكر باطل و يك جهانبينى غلط است اما انبياء به ما آموختهاند كه انسان، مرگ را مىميراند، مرگ را تسليم خود مىكند نه انسان بميرد و تسليم مرگ شود. تعبير قرآن اين نيست كه شما مىميريد. تعبير قرآن اين است كه شما مرگ را مىچشيد و مىميرانيد. نفرمود مرگ، هر كسى را مىچشد. فرمود هر كسى مرگ را مىچشد «كلّ نفس ذائقَة المَوتِ»(1).
اگر خواستی ببینی که چقدر به دنیا تعلقات داری، وضو گرفته و نماز بخوان تا آن تعلقات نمایان شود. اگر چنانچه اهل دنیا نبودی پس چرا از اول که می گویی "الله اکبر" شیاطین می برندت این طرف و آن طرف؟ و بعد نماز که تمام شد می گویی : "راحت شدم!"
حتما در بين شبکه هاي ماهواره اي به شبکه اي برخورده ايد که در آن يک روحاني جوان افغاني مشغول صحبت و مناظره در باره مذاهب شيعه و تسنن است. روحاني جواني که عليرقم سن کم تسلط بسيار عالي بر مسائل فقهي دارد و حوزه اي که خيلي کار کرده کتب اهل سنت هست موضوع اصلي صحبتهايش اثبات ولايت اميرالمومنين(ع) ...
تو نزد ما یک عمل مقبول داری. آن عمل این است که روزی یک گلابی در دستت بود، زنی بر تو گذشت، بچه ای پشت سرش بود، چشم آن بچه به گلابی افتاد و به مادرش گفت: گلابی می خواهم و تو آن گلابی را به دست آن بچه دادی، فقط برای خشنودی خدا. آن طفل خوشحال شد.
حفظ نظام از اوجب واجبات است نه برای امروز که ما هستیم، برای همیشه تا روزی که این پرچم به دست امام زمان ارواحنافداه برسد و ما همه در قبال اهل بیت علیهم السلام مسئولیم .
روز شنبه به همراه حجة الاسلام شهاب مرادی به قم مشرف شدم و بر اساس قراری که داشتیم ، ضمن زیارت مرقد مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها به محضر آیت الله العظمی وحید خراسانی رسیدیم. حضرت آیت الله وحید خراسانی در این دیدار که برای آن وقت موسعی را قرار داده بودند ضمن استماع و توجه دقیق به نکات و چند گزارش کوتاهی که شهاب مرادی ارائه کرد، از فعالیت های تبلیغی وی تجلیل و بیانات مبسوطی ایراد فرمودند که مشحون از مطالب دقیق علمی ، آیات و روایات متعددی بود.
يكي از شرطهاي اساسي پذيرفته شدن نماز در نزد خداي متعال، مسأله «حضور قلب پيدا كردن» در حين نماز است؛ از اين رو آيات و روايات فراواني در اين باره وارد شده كه همه بر اين مطلب تصريح مي كنند كه ميزان قبولي نماز، بستگي به ميزان توجه انسان در نماز دارد متأسفانه بسياري از ما عبادتهاي خود را بدون حضور قلب و با حواسپرتي كامل انجام مي دهيم و به همين جهت است كه يك عمر نماز مي خوانيم، اما اثري از آثار معنوي و روح نواز آن را در خود نمي بينيم.
فقهاء و متفكران اسلامى براى اثبات ولايت فقيه و مشروعيت حكومت ولايى به دلايل نقلى - اعم از آيات و روايات پيامبر اسلام(ص) و ائمه(ع) - و عقلى متعددى تمسك جستهاند كه بيان هر يك و چگونگى دلالت هر كدام بر ولايت فقيه، نيازمند بررسىهاى مفصل بااستفاده از روش خاص خود، يعنى اجتهاد مىباشد.
نظر رهبر معظم انقلاب درباره تاریخ شهادت حضرت زهرا(س)
فاطمیه سال گذشته حجت الاسلام ادیب یزدی در یکی از سخنرانی های خود در خصوص نظر رهبر معظم انقلاب درباره تاریخ شهادت حضرت زهرا اظهاراتی کرد.
این واعظ مشهور تهران درباره فاطمیه و زمان عزاداری برای حضرت زهرا به بیان خاطره و نقل قولی از رهبر معظم انقلاب پرداخته و گفته بود:" یادم می آید یک روز در محضر رهبر عالی قدر انقلاب بودم یکی از آقایان سوال کرد:"درباره شهادت حضرت فاطمه(س) بالاخره 75 روز بعد از رحلت صحیح است یا 95؟" رهبر عالی قدر پاسخ واقعا حکیمانه ای دادند و فرمودند: "برای شما چه فرقی می کند کدامیک صحیح باشد خداوند خواست که مردم بیشتر به یاد مادر ما باشند و بیشتر برای مادر ما عزاداری و بیان فضائل ایشان را بکنند."
وی افزوده بود: دقیقا همین نکته ای که حضرت آقا فرمودندمدنظر است.ایام فاطمیه نسبتا طولانی است به جهت این که فضائل حضرت زهرا(س) هم بی حد و حصر و بی اندازه است. فاطمه زهرا(س) ریشه، اصل و اساس ولایت و عصمت و حقیقت امامت است. هر قدر فضائل ایشان گفته شود اولا تمام شدنی نیست و ثانیا برکات بسیاری بر بیان فضائل فاطمی آمده است به عنوان نمونه بیان فضائل فاطمه(س) نفاق را از انسان می زداید، ایمان انسان را زیاد می کند، موجب بصیرت عمیق انسان نسبت به حوادث و وقایع تاریخی می شود، انسان را با حقایق و بطن این عالم آشنا می کند، انسان را پیش خدا و حضرات معصومین(ع) خصوصا حضرت بقیة الله(عج) محبوب می نماید و زمینه کسب تقوا و فضیلت را در انسان مضاعف می کند و بسیاری از فضایل دیگر. لذا جامعه شیعی ما به ذکر فضائل فاطمی بسیار نیازمند است و بحمد الله فرصت خوبی هم در ایام فاطمیه فراهم شده که توسط هیئتی ها، متدینین، نمازگزاران و مسجدی ها در مراسم هایی مختلف این فضائل گفته شود.
حجت الاسلام ادیب یزدی گفته بود: ایام فاطمیه هم نزد شیعیان و ارادتمندان خاندان حضرت محمد(ص) ایام معین و کاملا علنی است. اما برای شهادت حضرت صدیقه فاطمه(س) 4 نقل وجود دارد اول اینکه برخی معتقدند خانم(س) 40 روز بعد از رحلت حضرت پیامبر(ص) به شهادت رسیده اند بعضی ها گفته اند 60 روز، بعضی ها 75 و بعضی ها دیگر 95 روز. اما برای این که روز عظیم شهادت بی بی از دستمان نرود فصلی را به عنوان ایام فاطمیه قرار داده ایم که در مشخص ترین ایام 10 روز قبل از شهادت 75 تا 10 روز بعد از شهادت 95 در نظر گرفته شده است.یعنی در طول سال حداقل 40 روز برای بیان فضائل فاطمی قرار گرفته شده است.
امام حسین(ع) در وصیت نامه خود نفرمود من برای تشکیل حکومت قیام کردم؛ بلکه فرمود :((من برای امر به معروف و نهی از منکر قیام کردم )) و امام رضا((ع)) نیز از پذیرفتن حکومت ولایتعهدی خودداری می کرد و امامان دیگر(ع) نیز بر حکومت های منحرف وقت ؛ قیام نکردند و حکومت تشکیل ندادند . این مورد ؛ نشانه جدایی دین از حکومت است .
مرحوم كفعمي در كتاب مصباح كفعمي بدون آن كه سند محكمي ذكر كند مي گويد: اين حروف (دعاي شرف الشمس) شكل اسم اعظم است، سپس در حاشيه كتاب ياد شده مي گويد: در بعضي از كتاب هاي شيعه ديدم كه از امير المؤمنين ـ عليه السّلام ـ نقل شده است.[1]
به نظر مي رسد بيان چنين نقلي محكم نيست، چون سند روايت امام علي ـ عليه السّلام ـ ذكر نشده است. مرحوم شيخ بهايي نيز در كتاب «سر المستتر» با اندكي تغيير آن را آورده است.
البته در كتاب هاي ياد شده اين حروف و شكل به شرف الشمس ناميده نشده است، بلكه ممكن است تشخيص اساتيد علوم ختوم و اذكار اين بوده كه اين شكل در شرف شمس ـ كه نوزدهم فروردين ماه است ـ نوشته شود كه ساعت خوبي است و باعث تأثير بيشتر اين ذكر مي شود. برخي اين شكل و ذكر را بر روي انگشتر حك مي كنند، ولي سندي براي آن يافت نشد.[2]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ سيد مصطفي خميني، تفسير القرآن الكريم، قم، مؤسسه العروج، الطبعه الثانيه، 1418 ق، ج 1، ص 152.
2ـ مرحوم مجلسي، بحار الانوار، بيروت، مؤسسه الوفاء، الطبعه الثانيه، 1403 ق، ج 59، ص 355.
((ولایت)) یعنی والی بودن ؛ مدیر بودن؛ و مجری بودن ؛ و اگر گفته می شود که فقیه ؛ ولایت دارد ؛ یعنی از سوی شارع مقدس ؛ تبیین قوانین الهی و اجرای احکام دین و مدیریت جامعه اسلامی در عصر غیبت ؛ بر عهده فقیه جامع الشرایط نهاده شده است و این ولایت ؛ همانگونه که مکررا گفته شده ، با ولایت بر محجورین که در کتاب حجر(از کتابهای رایج فقه) آمده ؛ تفاوت اساسی دارد و لذا در ولایت فقیه ؛ کسی نباید توهم محجوریت مردم را در ذهن داشته باشد ؛ مدیریت ؛ در هیچ جای دنیا ؛ مستلزم محجوریت مردم نیسنت و در مدیریت فقه چنین است .
1) ضعف سند، دو روايت در باره تأييد عيد نوروز از امام صادق (ع) وارد شده كه هر دو از معلي بن خُنيس غلام امام مي باشد كه از نظر علماي علم رجال ضعيف بوده و نمي توان به روايت او اعتماد كرد.
2) غير از معلي بن خُنيس از كس ديگري مطلبي بر تأييد آن نقل نشده است، پس چگونه ممكن است چنين عيد مهمي را امام فقط به او يادآوري كرده باشند.
3) از پيامبر(ص) و امامان ديگري غير از امام صادق(ع) چيزي در بارة عيد نوروز وارد نشده است، چگونه ممكن است پيامبر و امامان ديگر از يادآوري چنين عيد غفلت نموده باشند.
4) روايت علي(ع) كه روز نوروز شيريني يا فالوده يا هديه اي به آن حضرت آوردند، سؤال كرد مناسبت آن چيست؟ عرض كردند: عيد عجم هاست، در اين روز به همديگر هديه مي دهند به ديدار هم مي روند و ... فرمود: پس هر روز را بر ما عيد قرار دهيد يعني اگر منظور از عيد نوروز اهداء هديه بر دوستان، ديد و بازديد و صله ارحام است چرا آن را منحصر به يك روز كرده ايد هر روز را عيد قرار داده و هر روز اين كارهاي خوب را انجام دهيد.
شیخ ما ثقه الاسلام نورى رحمه الله فرموده : اما زیارت عاشورا ، پس در فضل و مقام آن بس که از سنخ سایر زیارات نیست که به ظاهر از انشاء و املاى معصومى باشد هر چند که از قلوب مطهره ایشان چیزى جز آنچه از عالم بالا به آنجا رسد بیرون نیاید بلکه از سنخ احادیث قدسیه است که به همین ترتیب از زیارت و لعن و سلام و دعا از حضرت احدیت جلت عظمته به جبرئیل امین و از او به خاتم النبیین صلى الله علیه و آله رسیده و به حسب تجربه مداومت به آن در چهل روز یا کمتر در قضاى حاجات و نیل مقاصد و دفع اعادى بىنظیر است [1][1]
اتفاق علمای شیعه, در این روز هنگام فجر روز جمعه در مکه معظمه ولادت با سعادت حضرت سیدالانبیاء محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم واقع شده است. ولادت آن حضرت با سلطنت انوشیروان عادل مقارن بود و در آن سال اصحاب فیل هلاک شدند1.
نام آن حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم, و کنیه ایشان ابوالقاسم بود. نام پدر آن حضرت عبدالله, و نام مادر آن حضرت آمنه بنت وهب است2.
هنگام ولادت, نور از پیشانی آن حضرت لامع بود و بوی مشک از ایشان ساطع میگشت. نوری در آن شب از طرف حجاز ساطع شد و در تمام عالم منتشر گردید. تخت پادشاهان سرنگون شد, و همه آنان در آن روز لال بودند و نمی توانستند سخن بگویند.
ملایکه مقرب و ارواح اصفیای پیامبران در هنگام ولادت آن حضرت حضور یافتند, و رضوان خازن بهشت با حوریان نازل شدند, و ابریقها و تشتها از طلا و نقره و زمرد بهشت نازل کردند و برای حضرت آمنه شربتها از بهشت آوردند که او آشامید. آن حضرت را بعد از ولادت به آبهای بهشت غسل دادند به عطرهای فردوس معطر کردند3.
عن الصّادق عليه السلام انّ ارض الكعبة قال مَن مِثلى و قد بنى بيت اللّه على ظهرى ياتينى النّاس من كل فجّ عميق و جعلت حرم اللّه و امنه ، فاوحى اللّه اليها كفّى و قرّى ما فضل ما فضّلت به فيها اعطيت ارض كربلا الّا بمنزلة الّا برّة غمت فى البحر فحملت من مأ البحر و لولا تربة الحسين عليه السلام ما فضّلتك و لولا ما ضمّنة كربلا لما خلقتك و لا خلقت الذّى افتخرت به فقرىّ و استقرّى و كونى دنيا متواضعا ذليلا مهيمنا غير مستنكف و لا مستكبر لارض كربلا والّا مسخنده و هويت بك فى نار جهنّم .
و قال على بن الحسين عليه السلام اتّخذ اللّه ارض كربلا حرما قبل ان يتّخذ مكّة حرما باربعة عشرين الف عام و انّها تزهر لاهل الجنّة كالكوكب الدّرى (2)
ترجمه متن دستور دولت اسلامي در عصر نبوي
بسم الله الرحمن الرحيم
1- اين (نوشته) دستور يا منشوري است از طرف محمد(ص) فرستاده خدا، در ميان مؤمنان و مسلمانان از طايفه قريش و اهالي يثرب (مدينه) و كساني كه از آنها پيروي كنند و به آنها بپيوندد و همراه با آنها جهاد كنند، نافذ و جاري خواهد بود.
ابوبصير مى گويد:
از امام صادق (ع ) در مورد سوره والعاديات پرسيدم ، امام (ع ) فرمود: اين سوره در ماجراى وادى يابس (بيابان خشك ) نازل شده است . پرسيدم : قضيه وادى يابس از چه قرار بود.
امام صادق عليه السلام فرمود:
- در بيابان يابس دوازده هزار نفر سواره نظام بودند، با هم عهد و پيمان محكم بستند كه تا آخرين لحظه ، دست به دست هم دهند و حضرت محمد صلى الله عليه و آله و على عليه السلام را بكشند.
جبرئيل جريان را به رسول خدا صلى الله عليه و آله اطلاع داد. حضرت رسول صلى الله عليه و آله نخست ابوبكر و سپس عمر را با سپاهى چهار هزار نفرى به سوى ايشان فرستاد كه البته بى نتيجه بازگشتند.
پيامبر صلى الله عليه و آله در مرحله آخر على عليه السلام را با چهار هزار نفر از مهاجر و انصار به سوى وادى يابس رهسپار نمود. حضرت على عليه السلام با سپاه خود به طرف بيابان خشك حركت كردند.
به دشمن خبر رسيد كه سپاه اسلام به فرماندهى على عليه السلام روانه ميدان شده اند. دويست نفر از مردان مسلح دشمن به ميدان آمدند. على عليه السلام با جمعى از اصحاب به سوى آنان رفتند. هنگامى كه در مقابل ايشان قرار گرفتند. از سپاه اسلام پرسيده شد كه شما كيستيد و از كجا آمده ايد و چه تصميمى داريد؟ على عليه السلام در پاسخ فرمود:
- من على بن ابى طالب پسر عموى رسول خدا، برادر او و فرستاده او هستم ، شما را به شهادت يكتايى خدا و بندگى و رسالت محمد صلى الله عليه و آله دعوت مى كنم . اگر ايمان بياوريد، در نفع و ضرر شريك مسلمانان هستيد.
ايشان گفتند:
- سخن تو را شنيديم ، آماده جنگ باش و بدان كه ما، تو و اصحاب تو را خواهيم كشت ! وعده ما صبح فردا.
على عليه السلام فرمود:
- واى بر شما! مرا به بسيارى جمعيت خود تهديد مى كنيد؟ بدانيد كه ما از خدا و فرشتگان و مسلمانان بر ضد شما كمك مى جوييم : ((ولا حول و لا قوة الا بالله العلى العظيم ))
دشمن به پايگاههاى خود بازگشت و سنگر گرفت . على عليه السلام نيز همراه اصحاب به پايگاه خود رفته و آماده نبرد شدند. شب هنگام ، على عليه السلام فرمان داد مسلمانان مركب هاى خود را آماده كنند و افسار و زين و جهاز شتران را مهيا نمايند و در حال آماده باش كامل براى حمله صبحگاهى باشند.
وقتى كه سپيده سحر نمايان گشت ، على عليه السلام با اصحاب نماز خواندند و به سوى دشمن حمله بردند. دشمن آن چنان غافلگير شد كه تا هنگام درگيرى نمى فهميد مسلمين از كجا بر آنان هجوم آورده اند. حمله چنان تند و سريع بود، قبل از رسيدن باقى سپاه اسلام ، اغلب آنان به هلاكت رسيدند. در نتيجه ، زنان و كودكانشان اسير شدند و اموالشان به دست مسلمين افتاد.
جبرئيل امين ، پيروزى على عليه السلام و سپاه اسلام را به پيامبر صلى الله عليه و آله خبر دادند. آن حضرت بر منبر رفتند و پس از حمد و ثناى الهى ، مسلمانان را از فتح مسلمين باخبر نموده و فرمودند كه تنها دو نفر از مسلمين به شهادت رسيده اند!
پيامبر صلى الله عليه و آله و همه مسلمين از مدينه بيرون آمده و به استقبال على عليه السلام شتافتند و در يك فرسخى مدينه ، سپاه على عليه السلام را خوش آمد گفتند. حضرت على عليه السلام هنگامى كه پيامبر را ديدند از مركب پياده شده ، پيامبر صلى الله عليه و آله نيز از مركب پياده شدند و ميان دو چشم (پيشانى ) على عليه السلام را بوسيدند. مسلمانان نيز مانند پيامبر صلى الله عليه و آله ، از على عليه السلام قدردانى مى كردند و كثرت غنايم جنگى و اسيران و اموال دشمن كه به دست مسلمين افتاده بود را از نظر مى گذراندند.
در اين حال ، جبرئيل امين نازل شد و به ميمنت اين پيروزى سوره ((عاديات )) به رسول اكرم صلى الله عليه و آله وحى شد: ((والعاديات ضبحا، فالموريات قدحا، فالمغيرات صحبا، فاءثرن نفعا فوسطن به جمعا...))
اشك شوق از چشمان پيامبر صلى الله عليه و آله سرازير گشت ، و در اينجا بود كه آن سخن معروف را به على عليه السلام فرمود: ((اگر نمى ترسيدم كه گروهى از امتم ، مطلبى را كه مسيحيان درباره حضرت مسيح عليه السلام گفته اند، درباره تو بگويند، در حق تو سخنى مى گفتم كه از هر كجا عبور كنى خاك زير پاى تو را براى تبرك برگيرند!))(
پیامبر اکرم صلی الله علیه واله در قسمتی از خطبه فرموده اند: ای مردم! چیزی نمی¬گذرد که پس از من امامان و سردمدارانی پدید آیند که خلق را به آتش و دوزخ فرا خوانند ... حضرت در توضیح این امامان دعوت کننده به آتش میفرمایند .. هشدار باشید که اینان همان ((یاران صحیفه)) اندحالا سوال اینجاست که اصحاب صحیفه یا همان امامان دعوت کننده به سوی آتش چه کسانی هستند ؟؟؟
ماجرای این صحیفه در کتاب بحارالانوار ج28 ص 111-96 و همچنین کتاب سلیم بن قیس هلالی ص 154 و 161 آمده است.
صحیفه ملعونه اول
نطفه اصلی توطئه آنگاه منعقد شد که دو نفر از رؤسای منافقین در یک تصمیم اساسی با هم پیمان بستند که:
اگر محمد از دنیا رفت یا کشته شد نگذاریم خلافت و جانشینی او در اهل بیتش مستقر شود.
سه نفر دیگر هم در این تصمیم با آنان هم پیمان شدند، و اولین معاهده را این پنج نفر در کنار کعبه بین خود امضا کردند و آن را داخل کعبه زیر خاک پنهان کردند. این ماجرا در حجة الوداع مقارن روزهایی که پیامبر صلی الله علیه و آله مردم را برای حضور در غدیر آماده میکرد بوقوع پیوست.
در اجرای این توطئه شوم، چهار نفر از آنان سراغ مهاجرین رفتند، و معاذ بن جبل که یکی از این پنج نفر بود گفت:
شما مسئله را از جهت مهاجرین حل کنید، من دربارهی انصار ترتیب امور را خواهم داد!
از آنجا که سعد بن عباده رئیس انصار، کسی نبود که با ابوبکر و عمر هم پیمان شود، لذا معاذ سراغ بشیر بن سعید و اسید بن حضیر که هر یک بر نیمی از انصار- یعنی دو طایفهی اوس و خزرج- نفوذ داشتند آمد و آن دو را با خود در غصب خلافت هم پیمان نمود.
توطئه قتل پیامبر توسط عمر و یارانش
در حجة الوداع همان پنج نفر اصحاب صحیفه با نُه نفر دیگر نقشهی قتل حضرت را در راه بازگشت از مکه به مدینه ریختند. نقشه چنین بود که در قلهی کوه اَرْشی کمین کنند و همینکه شترِ پیامبر صلی الله علیه و آله سربالایی کوه را پیمود و در سرازیری قرار گرفت سنگهای بزرگی را به طرف شتر رها کنند تا بِرَمَد و حضرت را بر زمین بزند، و آنان با استفاده از تاریکی شب حمله کنند و پیامبر صلی الله علیه و آله را بقتل برسانند. بعد هم متواری شوند و خود را داخل مردم نمایند تا شناخته نشوند.
خداوند تعالی پیامبرش را از این توطئه آگاه ساخت و وعدهی حفظ او را داد. همینکه شتر پیامبر صلی الله علیه و آله به قلهی کوه رسید و به سمت پایین بهراه افتاد، منافقین سنگهای بزرگ را از بالای پرتگاه به طرف شترِ حضرت رها کردند.
پیامبر صلی الله علیه و آله با یک اشاره به شتر فرمان توقف دادند، و این در حالی بود که حذیفه و عمار، یکی افسار شتر حضرت را در دست داشت و دیگری از پشت سر شتر را راهنمایی میکرد. با توقفِ شتر، سنگها رد شدند و حضرت سالم ماندند. منافقین با شمشیرهای کشیده به حضرت حمله کردند، ولی حذیفه و عمار مقابله کردند و با شمشیر به آنان حمله بردند و آنها را فراری دادند.
منافقین به پشت سنگها خزیدند تا خود را به قافله ملحق کنند؛ ولی با اشارهی پیامبر صلی الله علیه و آله نوری تابید و برای لحظاتی فضا را روشن ساخت. حذیفه و عمار چهرههای چهارده نفر را که پشت صخرهها پنهان شده بودند به چشم خود دیدند. آنان عبارت بودند از: ابوبکر، عمر، عثمان، معاویه، عمروعاص، طلحه، سعد بن ابیوقاص، عبدالرحمن بن عوف، ابوعبیدة بن جراح، ابوموسی اشعری، ابوهریره، مغیرة بن شعبه، معاذ بن جبل، سالم مولی ابیحذیفه.
پیامبر صلی الله علیه و آله مأمور بود با آنان درگیر نشود، چرا که در آن شرائط حساس فتنهای بپا میشد و زحمات گذشته در معرض خطر قرار میگرفت، و بار دیگر منافقین به مقاصد خود دست مییافتند
صحیفه ملعونه دوم
پس از ورود به مدینه، منافقین در خانهی ابوبکر جلسهی مهم دیگری تشکیل دادند. در این مجلس سی و چهار نفر از بزرگان منافقین که اغلب پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله در رأس امور قرار گرفتند شرکت داشتند. هر یک از اینان یا از رؤسای قبایل بودند یا گروههایی از مردم را همراه خود داشتند که از جملهی آنان ابوسفیان و پسر ابوجهل و خالد بن ولید بودند.
در این جلسه اساسنامهی نقشههای آینده را تنظیم کردند و همهی افراد طوماری را امضا کردند؛ و آنرا به ابوعبیدهی جراح سپردند تا به مکه ببرد و در کنار صحیفهی اول در کعبه پنهان کند.
سخنرانی پیامبر درباره صحیفه ملعونه دوم
هنگام فجر، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نماز صبح را به جماعت خواند و در محراب نشسته و ذکر گفت تا آفتاب طلوع کرد. پس از طلوع آفتاب حضرت رو به ابوعبیده جراح کرده فرمود:
خوشا به حال تو که امین این امت شدهای!
سپس این آیات را تلاوت فرمود: فَوَیْلٌ لِلَّذینَ یَکْتُبُونَ الْکِتابَ بِأَیْدیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللهِ لِیَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَلیلاً، فَوَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا کَتَبَتْ اَیْدیهِمْ وَ وَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا یَکْسِبُونَ
وای بر کسانی که نوشتهای را به دست خویش مینویسند و سپس میگویند: این از سوی خداست، تا با آن مبلغ کمی به دست آورند. وای بر آنان از آنچه دستانشان مینویسد و وای بر آنان از آنچه کسب میکنند.
آنگاه فرمود: کسانی که در این امت چنین نوشتهاند شباهت دارند به آنان که خدا میفرماید: یَسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ وَ لایَسْتَخْفُونَ مِنَ اللهِ وَ هُوَ مَعَهُمْ اِذْ یُبَیِّتُونَ ما لایَرْضی مِنَ الْقَوْلِ وَ کانَ الله بِما یَعْمَلُونَ مُحیطاًاز مردم مخفی میکنند اما از خدا مخفی نمیکنند و خدا ناظر آنان است هنگامی که شب را سحر میکنند در سخنی که خدا راضی نیست، و خدا به آنچه انجام میدهند احاطه دارد. سوره نساء: آیه 108
سپس فرمود: امروز گروهی در امت من تشکیل یافتهاند که در صحیفه نوشتنشان مانند سردمداران زمان جاهلیت شدهاند، که صحیفهای بر علیه ما نوشتند و در کعبه آویزان نمودند. خداوند به آن عده امکانات میدهد تا آنها و کسانی را که بعد از آنان میآیند امتحان کند و انسانهای خبیث و پاک را از هم جدا کند. اگر نبود که خداوند به من دستور داده از آنها روی بر گردانم برای مقدّری که میخواهد به انجام برساند، هم اکنون آنان را پیش آورده و گردنشان را میزدم .
حذیفه ادامه داد: بخدا قسم دیدیم هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم این سخنان را میفرمود لرزه بر اندام امضاکنندگان صحیفه افتاده و اختیار از کف داده بودند، بطوری که بر هیچ یک از حاضران در مجلس مخفی نماند که حضرت با سخن خویش آن عده را قصد کرده و این آیههای قرآنی را برای آنان میخواند.
به امام على عليه السلام خبر رسيد معاويه تصميم دارد با لشكر مجهز به سرزمين هاى اسلامى حمله كند.
على عليه السلام براى سركوبى دشمنان از كوفه بيرون آمد و با سپاه مجهز به سوى صفين حركت كردند در سر راه به شهر مدائن (پايتخت پادشاهان ساسانى ) رسيدند و وارد كاخ كسرى شدند.
حضرت پس از اداى نماز با گروهى از يارانش مشغول گشت ويرانه هاى كاخ انوشيروان شدند و به هر قسمت كاخ كه مى رسيدند كارهايى را كه در آنجا انجام شده بود به يارانش توضيح مى دادند به طورى كه باعث تعجب اصحاب مى شد و عاقبت يكى از آنان گفت :
يا اميرالمؤ منين ! آنچنان وضع كاخ را توضيح مى دهيد گويا شما مدتها اينجا زندگى كرده ايد!
در آن لحظات كه ويرانه هاى كاخها و تالارها را تماشا مى كرند، ناگاه على عليه السلام جمجمه اى پوسيده را در گوشه خرابه ديد، به يكى از يارانش فرمود:
او را برداشته همراه من بيا!
سپس على عليه السلام بر ايوان كاخ مدائن آمد و در آنجا نشست و دستور داد طشتى آوردند و مقدارى آب در طشت ريختند و به آوردند جمجمه فرمود: آن را در طشت بگذار. وى هم جمجمه را در ميان طشت گذاشت .
آنگاه على عليه السلام خطاب به جمجمه فرمود:
اى جمجمه ! تو را قسم مى دهم ! بگو من كيستم تو كيستى ؟
جمجمه با بيان رسا گفت :
تو اميرالمؤ منين ، سرور جانشينان و رهبر پرهيزگاران هستى و من بنده اى از بندگان خدا هستم .
على عليه السلام پرسيد:
حالت چگونه است ؟
جواب داد:
يا امير المومنين ! من پادشاه عادل بودم ، نسبت به زيردستان مهر و محبت داشتم ، راضى نبودم كسى در حكومت من ستم ببيند. ولى در دين مجوسى (آتش پرست ) به سر مى بردم . هنگامى كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به دنيا آمد كاخ من شكافى برداشت . آنگاه به رسالت مبعوث شد من خواستم اسلام را بپذيرم ويل زرق و برق سلطنت مرا از ايمان و اسلام باز داشت و اكنون پشيمانم .
اى كاش كه من هم ايمان مى آوردم و اينك از بهشت محروم هستم و در عين حال به خاطر عدالت از آتش دوزخ هم در امانم .
واى به حالم ! اگر ايمان مى آوردم من هم با تو بودم . اى اميرالمؤ منين و اى بزرگ خاندان پيغمبر!
سخنان جمجمه پوسيده انوشيروان به قدرى دل سوز بود كه همه حاضران تحت تاءثير قرار گرفته با صداى بلند گريستند.
اميد است ما نيز پيش از فرا رسيدن مرگ در فكر نجات خويشتن باشيم .
وهابيون نجس با حمايت آل منحوس و ملعون سعودي در رور جمعه 26 صفر با حمله قبور ائمه بقيع هرگونه توهيني كه لايق رئيس مذهب يهودي الاصل خود محمد بن عبدالوهاب بود نسبت به ائمه بقيع اظهار داشتند .
براي سرنگوني آل يهودي الاصل سعود و رهبران منجوس وهابي همگي دست بدعا برداشته و خواهان سرنگوني حكومت ظلم در حرمين شريفه گرديم .
اللهم عجل الوليك الفرج
اقدام عناصر پلیس سعودی در بی احترامی به قبور بقیع نزدیک مسجد نبوی در مدینه، اوضاع این شهر را ناآرام کرد.
مرحوم آيتالله مجتهدي تهراني(ره) در توصيهاي به طلاب و روحانيون رمز موفقيت خود را علاوه بر پشتکار و تلاش، توکل به خدا و توسل به حضرات ائمه معصومين(ع) عنوان کرد.
سوره الحسين در قرآن سورهاي وارد شده است به نام سوره اباعبدالله،سورهالحسين يا در واقع همان سوره الفجر. وجود مقدس امام صادق(ع) فرمودند: اين سوره را در نمازهاي واجب و مستحبتان بخوانيد. « اقروءا سوره الفجر فى فرائضكم و نوافلكم فانها سوره الحسين بن على عليه السلام » و در ادامه فرمودند: « من قرأها كان مع الحسين يوم القيامه، » اگر کسي اين سوره را قرائت بکند، در قيامت با اباعبدالله(ع) محشور خواهد بود. طبيعتا چنين مقام بلندي براي آن کسي است که سوره را قرائت کند، پيام سوره را دريافت کند و با دريافت پيام سوره که عرض خواهم کرد به حوادث عالم نگاه توحيدي پيدا کند و يک سنخيتي با حضرت اباعبدالله(ع) پيدا کند تا روز قيامت با آن بزرگوار محشور شود.
بی تفاوت ها ( به مسائل مختلف جامعه ) ـ حرام خواران ـ افراد بی بند و بار ـ کسانی که زکات نمی دهند ـ حاقن و حاقب هستند ـ پیشنمازی غیر محجوب ـ بی تعهدان در خانه و… پیامبر ( ص ) می فرمایند : « الصلاه مع اکل الحرام کالبناء علی الرمل » نماز حرام خواران ، مثل بنای ساختمان بر ریگ است و همچنین از آن بزرگوار است که می فرماید : نماز زنی که از در آمد شوهر بهره مند می شود و به مسئولیت الهی خود عمل نمی کند پذیرفته نمی شود(1) برطبق این فرمایش بر هر زنی واجب است که از شوهر خود تبعیت کرده و شریک زندگی او شود هر زنی که مخارج زندگی او را شوهرش و به نحوی از راههای حلال تأمین می کند براو واجب است که تمامی دستورات شوهرش را اطاعت کند و درغم و شادی او شریک باشد تندی و بد اخلاقی با شوهر ـ بالا بردن صدا و… از جمله عواملی هستند که موجب می شوند نماز زن مورد قبول واقع نشود رضا و خشنودی همسر در خانواده موجب خشنودی خداوند متعال و قبولی نماز می شود .
ماجرای غدیر چنین بود که در روز شنبه ، چهار یا پنج روز مانده به آخر ذی القعده سال 10 ﻫ ، پیامبر - صلی الله علیه و آله و سلم - غسل نمودند و همراه هزار نفر از مسلمانان ، از مدینه خارج شدند .(9)
در این سفر حضرت علیا مخدره صدیقه طاهره فاطمه زهرا - سلام الله علیها - ، امیر المؤمنین هانی خواهر امیر المؤمنین - علیه السلام - ، فاطمه بنت حمزه ، ام سلمه و سایر همسران پیامبر - صلی الله علیه و آله و سلم – از جمله عایشه و حفصه حضور داشتند .(10) امیر المؤمنین - علیه السلام – هم از یمن با عده ای وارد مکه شدند
1-روزه گرفتن نه روز اول این دهه كه ثواب روزه تمام عمر را دارد.
2-در هر شب از دهه اول مابین نماز مغرب و عشاء دو ركعت نماز بجا آورد، در هر ركعت پس از حمد سوره توحید و سپس این آیه را بخواند: «و واعدنا موسی ثلثین لیله و اتممناهها بعشر فتمّ میقات ربّه اربعین لیله و قال موسی لأخیه هارون اخلفنی فی قومی و اصلح و لا تتّبع سبیل المفسدین» تا شریك ثواب حاجیان گردد، بدون این كه از ثواب آنان چیزی كاسته شود. ما به موسی، سی شب مهلت دادیم و ده شب دیگر بر آن افزودیم و دیدار با خدایش چهل شب كامل گردید. موسی به هارون برادرش گفت: جانشین من در میان قبیله ام باش، آرامش را برقرار ساز و پیروی از راه بدكاران مكن.
در ابتداي دومين سوره قرآن (بقره 2و3) اولين صفت متقين را ايمان به غيب معرفي كرده است :
(( الم .ذلك الكتاب لاريب فيه هدي للمتقين .الذين يومنون بالغيب ))
غيب چيست؟ غيب متضاد شهود است و شهود مشاهده هر چيز خواه با چشم ظاهر خواه با حواس پنجگانه است كه قلمرو آن احاطه ي حسي و علمي است ولي غيب ماوراء حس و پوشيده و پنهاني است .
شاید یكى از روشنترین مظاهر بندگى و تسلیم و فروتنى مخلوق در برابر خداوند، سجده باشد. موءمن با سجده، بر عبودیت و بندگى خویش نسبت به خداوند تأكید مىورزد.
تقدیر خداوند، عزّاسمه، بر این تعلّق گرفته است كه بنده، خود را در مقابل او چنین كوچك شمارد تا لطف و احسانش را بر او جارى سازد. از این رو در برخى روایات آمده است: «نزدیكترین حالات بنده به خداوند، حال سجده اوست».
و از آنجا كه در میان عبادتها، نماز، معراج موءمن است و با این عبادت است كه موءمن از كافر ممتاز مىگردد و سجده، یكى از اركان آن محسوب مىشود، چیزى آشكارتر از سجده بر خاك، شن، سنگ و ریگ، نشان دهنده این فروتنى و تذلّل نیست؛ زیرا فروتنى و تذلّلى كه در سجده بر این امور وجود دارد، به مراتب، آشكارتر و روشنتر از تذلّلى است كه در سجده بر حصیر و بوریا وجود دارد؛ چه رسد به سجده بر لباسهاى فاخر و فرشهاى پرپشت و طلا و نقره. البته سجده بر همه این موارد، سجده است، اما عبودیت و بندگى، در سجده بر خاك و امثال آن، از سجده بر هر چیز دیگرى آشكارتر است.
بيست و پنجم شب دَحْوُالاْرْض است (يعنى پهن شدن زمين از زير خانه كعبه بر روى آب ) و از ليالى شريفه است كه رحمت خدا در آن نازل مى شود و قيام به عبادت در آن اجر بسيار دارد و از حَسَن بن على وَشّا روايت است كه گفت من كودك بودم كه با پدرم در خدمت امام رضاعليه السلام شام خورديم در شب بيست و پنجم ماه ذى القعده پس فرمود كه امشب حضرت ابراهيم عليه السلام و حضرت عيسى عليه السلام متولّد شده اند و زمين از زير كعبه پهن شده است پس هر كه روزش را روزه بدارد چنان است كه شصت ماه را روزه داشته باشد و به روايت ديگر است كه فرمود در اين روز حضرت قائم عليه السلام قيام خواهد نمود روز بيست و پنجم روز دحوالا رض است و يكى از آن چهار روز است كه در تمام سال به فضيلت روزه ممتاز است و در روايتى روزه اش مثل روزه هفتاد سال است و در روايت ديگر كفّاره هفتاد سالست و هر كه اين روز را روزه بدارد و شبش را به عبات بسر آورد از براى او عبادت صد سال نوشته شود و از براى روزه دار اين روز هر چه در ميان آسمان و زمين است استغفار كند و اين روزى است كه رحمت خدا در آن منتشر گرديده و از براى عبادت و اجتماع به ذكر خدا در اين روز اجر بسياريست و از براى اين روز به غير از روزه و عبادت و ذكر خدا و غسل دُو عمل وارد است .
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
مهدویت
و آدرس
alireza1351.LoxBlog.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.