مهدویت
در خصوص مسائل دینی و مهدویت
 

 چرا کورش، ذوالقرنین نیست؟


در اینجا نمی خواهم به این موضوع بپردازم که کورش، پادشاه نیک سیرتی بوده یا نبوده است، یا اینکه به او می توان افتخار کرد یا نمی توان، می خواهم از بلیه ای بنویسم که تازگیها دسته ای از مذهبیها دچارش شده اند و آن اینکه معتقد شده اند کوروش هخامنشی، همان ذوالقرنین قرآن است.

ذوالقرنین بر اساس آیات قرآن (سوره کهف، آیه ۸۹)، فردی مومن به خدا است و بر اساس احادیث اسلامی، پیامبر بوده است. فعلا کاری هم به این ندارم که ریشه یکی گرفتن کوروش با ذوالقرنین در کجاست. به تازگی منشور استوانه ای شکل کوروش هخامنشی، در مراسمی پر سر و صدا و البته فقط برای مدت چهل روز به کشور ایران بازگشت. جمله های زیر فرازهایی از همین منشور و از زبان کورش است:

«فرمان دادم تمام نیایشگاه‌هایی که بسته شده بود را بگشایند. همه خدایان این نیایشگاه‌ها را به جاهای خود بازگرداندم...

همچنین پیکره خدایان سومر و اَکَّـد را که نَـبونید بدون واهمه از خدای بزرگ به بابل آورده بود؛ به خشنودی مَردوک به شادی و خرمی، به نیایشگاه‌های خودشان بازگرداندم، بشود که دل‌ها شاد گردد. بشود، خدایانی

من که توی کتَم نمی رود، گوینده جملات مشرکانه بالا، موحد یا پیامبر باشد. ابراهیم بت شکن کجا و چندخدا پرستی که جمله های بالا از او نقل شده کجا؟ بگذریم که خدای بزرگی هم که کوروش در کنار دیگر خدایان او را تجلیل و در این منشور بارها از او یاد می کند، «مردوک» است که خدایی غیر توحیدی و از بتهای بابل است. از دو حال خارج نیست:

۱- یا کوروش ذوالقرنین نیست.
۲- یا منشور منتسب به کوروش، منشوری جعلی و قلابی است.
که آنان را به جایگاه‌های مقدس نخستین‌شان بازگرداندم، هر روز در پیشگاه خدای بزرگ برایم خواستار زندگانی بلند باشند.»


 

منبع: http://jew.blogfa.com/


موضوعات مرتبط: دینی ، ،
برچسب‌ها:
[ سه شنبه 31 خرداد 1390برچسب:, ] [ 10:51 ] [ علیرضا حمزه یی ] [ ]

موضوعات مرتبط: دینی ، ،
برچسب‌ها:
ادامه مطلب
[ چهار شنبه 25 خرداد 1390برچسب:, ] [ 13:43 ] [ علیرضا حمزه یی ] [ ]

 

 دوازدهم ماه رجب:
1. مرگ معاویه
در این روز در سال 60 ه معاویة بن ابی سفیان لعنة الله علیه در سن 78 سالگی در شام به درکات جهنم شتافت. روز شادی اهل ایمان و حزن و اندوه اهل کفر و طغیان است. و روزه این روز به جهت شکر الهی بر هلاکت معاویه مستحب است.1

 


موضوعات مرتبط: دینی ، ،
برچسب‌ها:
ادامه مطلب
[ سه شنبه 24 خرداد 1390برچسب:, ] [ 21:48 ] [ علیرضا حمزه یی ] [ ]

رسول خدا (ص) فرمودند:

شبی که من در آسمان سیر داده شدم ؛ خداوند جلیل این آیه را برای من نازل کرد :

 ایمان آورد رسول ما ؛ به آن چه که از طرف پروردگارش برایش نازل شده .... گفتم : و مومنان هم . فرمود : راست گفتی ای محمد ؛ چه کسی را در امتت ؛ به جای خود جانشین قرار داده ای ؟ گفتم : بهترینشان را . فرمود : آیا علی فرزند ابو طالب را ؟ گفتم : آری ؛ ای خدای من ؛ فرمود :

یا محمد ؛ به درستی که من از زمین اطلاع حاصل نمودم و آنگاه تو را برگزیدم ؛ و پیامبرت قرار دادم ؛ و برای اسمی از نام خودم مشتق کردم ؛ پس من محمودم و تو محمد؛ آنگاه دوباره اطلاع حاصل نمودم و علی را انتخاب کردم و او را وصی ات و خلیفه ات و شوهر دخترت و پدر فرزندانت قرار دادم ؛ و اسمی از نام های خودم برایش مشتق نمودم ؛ پس من اعلایم و او علی است ؛ و فاطمه و حسن و حسین را از نور شما دو قرار دادم ؛ آنگاه ولایتتان را بر اهل زمین و آسمانها عرضه نمودم ؛ پس هر کس که آن را قبول کند ؛ او در نزد من از مومنین است و هرکس که  انکارش  کند ؛ در نزد من از کافراین است .

یا محمد ؛ به درستی که اگر بنده ای ؛ عبادتم کند ؛ آن اندازه که منقطع شود و مانند یک چوب خشک شود ؛ آنگاه با حال انکار ولایت آنها به نزد من بیاید ؛ او را نمی بخشم ؛ تا به ولایت شما اقرار کند.

 ای محمد ؛ آیا دوست می داری آنها را ببینی ؟ گفتم : آری ، پس فرمود: سرت را بلند کن ؛ پس سرم را بلند کردم ؛ ناگاه با نورهای علی و فاطمه و حسن و حسین و علی پسر حسین و محمد پسر علی و جعفر پسر محمد و موسی پسر جعفر و علی پسر موسی و محمد پسر علی و علی پسر محمد و حسن پسر علی و مهدی در شبکه و گسترده ای از نور ؛ ایستاده نماز می خواندند و مهدی در وسط آنها بود ؛ مانند کوکبی دری .

ای محمد ؛ اینها حجت ها هستند و او (مهدی)؛ خونخواهی کننده از عترت توست . به عزت و جلالم سوگند که او حجت واجب اولای من است و انتقام گیرنده از دشمنان .

 نویسنده : دلالت این حدیث شریف بر مقصود ؛ از اثبات امامت دوازده گانه (ع) از همه احادیث واضح تر و از تصریح به بیان دلالت بی نیاز می باشد .
 


موضوعات مرتبط: دینی ، ،
برچسب‌ها:
[ شنبه 21 خرداد 1390برچسب:, ] [ 22:36 ] [ علیرضا حمزه یی ] [ ]

جن ها

انواع جن‌ها بر اساس كاري كه مي كنند نزد مردم مشهورند. ( نقل از كتاب روح و جن نوشته محمد حسين پور محمد)


موضوعات مرتبط: دینی ، ،
برچسب‌ها:
ادامه مطلب
[ شنبه 21 خرداد 1390برچسب:, ] [ 22:30 ] [ علیرضا حمزه یی ] [ ]

برخي زنان در کنار همسران خود دروضعیتی دیده میشوند که ظاهر آنان به هیچ عنوان نه با غیرت دینی یک مرد شیعه قابل جمع است ونه حتی با تعصباتی که انتظار مشاهده آن در یک رفتار مردانه وجود دارد.


موضوعات مرتبط: دینی ، ،
برچسب‌ها:
ادامه مطلب
[ پنج شنبه 19 خرداد 1390برچسب:, ] [ 10:39 ] [ علیرضا حمزه یی ] [ ]

لیلة الرغائب چگونه شبی است؟

لیلة الرغائب چگونه شبی است

"رجب"، ماه خداست؛ ماه پر بركتی است كه اعمال بسیاری برای آن ذكر شده است. باید خود را در دریای زلالش بشوییم تا پاک شویم. پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) فرمود: هر كس یك روز از ماه رجب را روزه بگیرد، موجب خشنودی خدا می شود و غضب الهی از او دور می گردد و دری از درهای جهنم بر روی او بسته می شود.

اعمال ماه های رجب و شعبان، جهت آماده ساختن روح برای شركت در میهمانی ماه مبارك رمضان می باشد. برای درك عظمت ماه رمضان باید از قبل خود را آماده نمائیم.

پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) فرمود: ماه رجب، ماه استغفار امت من است. پس در این ماه بسیار طلب آمرزش كنید كه خدا آمرزنده و مهربان است.

اولین شب جمعه ماه رجب را لیلة الرغائب نامند. در این شب ملائك بر زمین نزول می كنند. برای این شب عملی از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) ذكر شده است كه فضیلت بسیاری دارد و بدین قرار است:

روز پنج شنبه اول آن ماه  - در صورت امكان و بلا مانع بودن -  روزه گرفته شود. چون شب جمعه شد مابین نماز مغرب و عشاء دوازده ركعت نماز اقامه شود كه هر دو ركعت به یك سلام ختم می شود و در هر ركعت یك مرتبه سوره حمد، سه مرتبه سوره قدر، دوازده مرتبه سوره توحید خوانده شود. و چون دوازده ركعت به اتمام رسید، هفتاد بار ذكر" اللهم صل علی محمد النبی الامی و علی آله" گفته شود. پس از آن در سجده هفتاد بار ذكر "سبوحٌ قدوسٌ رب الملائكة والروح" گفته شود. پس از سر برداشتن از سجده، هفتاد بار ذكر "رب اغفر وارحم و تجاوز عما تعلم انك انت العلی الاعظم" گفته شود. دوباره به سجده رفته و هفتاد مرتبه ذكر "سبوح قدوس رب الملائكة والروح" گفته شود. در اینجا می توان حاجت خود را از خدای متعال درخواست نمود. ان شاء الله به استجابت می رسد.

پیامبر اكرم( صلی الله علیه و آله) در فضیلت این نماز می فرماید: كسی كه این نماز را بخواند، شب اول قبرش خدای متعال ثواب این نماز را با زیباترین صورت و با روی گشاده و درخشان و با زبان فصیح به سویش می فرستد. پس او به آن فرد می‌گوید: ای حبیب من، بشارت بر تو باد كه از هر شدت و سختی نجات یافتی.

میّت می‌پرسد تو كیستی؟ به خدا سوگند كه من صورتی زیباتر از تو ندیده‌ام و كلامی شیرین تر از كلام تو نشنیده‌ام و بویی، بهتر از بوی تو نبوئیده‌ام. آن زیباروی پاسخ می‌دهد: من ثواب آن نمازی هستم كه در فلان شب از فلان ماه از فلان سال به جا آوردی. امشب به نزد تو آمده‌ام تا حق تو را ادا كنم و مونس تنهایی تو باشم و وحشت را از تو بردارم و چون در صور دمیده شود و قیامت بر پا شود، من سایه بر سر تو خواهم افكند.

امید آن است كه در پایان این نماز با فضیلت، محتاجان به دعا را فراموش نكنید و ما را نیز از دعای خیر خود محروم ننمایید.

" التماس دعا"

برگرفته از مفاتیح الجنان


موضوعات مرتبط: دینی ، ،
برچسب‌ها:
[ پنج شنبه 19 خرداد 1390برچسب:, ] [ 6:50 ] [ علیرضا حمزه یی ] [ ]

موضوعات مرتبط: دینی ، ،
برچسب‌ها:
ادامه مطلب
[ چهار شنبه 18 خرداد 1390برچسب:, ] [ 9:58 ] [ علیرضا حمزه یی ] [ ]
آيا تشيع مكتبي ايراني است
 
اشاره:آيت‌الله سبحاني در اين نوشتار به شبهات مطرح شده در خصوص ايراني بودن مكتب تشيع مستدل و محكم پاسخ گفتند.

بر اساس يافته‌ها و ادله قطعي تشيع در عصررسول خدا‌(ص) هستي پذيرفته و بذر آن به وسيله خود پيامبر‌(ص) افشانده شده است و گروهي در زمان پيامبر(ص) و پس از رحلت وي، به نام شيعه علي‌(ص) شناخته مي‌شدند و همگي اين گروه، از تبار عرب عدناني يا قحطاني بودند.

*نظر مستشرقان

ولي برخي از مستشرقان، غافل از ريشه‌هاي تشيع، آن را زاييده فكر ايرانيان دانسته و مي‌گويند: در جامعه ايراني شاهان سلطنت مي‌كردند و سلطنت آنان موروثي بود، ايرانيان نيز پس از ورود به اسلام، اصل خود را در مورد اسلام پياده كرده و علي و فرزندان او را وارث پيامبر دانستند، بر اين اساس، هر امامي، وارث امام پيشين بوده و از اين طريق اصل وراثت حكومت را محفوظ نگاه داشتند.

*رد نظريه مستشرقان

اين انديشه به قدري نارسا و بي‌پايه است كه اصلا نبايد آن را جزو فرضيه‌ها شمرد.

اولا در امت‌هاي گذشته كه نبوت بالاترين مقام ديني است، به ظاهر موروثي بود، چنان كه قرآن مي‌فرمايد:« أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آَتَيْنَا آَلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآَتَيْنَاهُمْ مُلْكًا عَظِيمًا»[۱]

يا اين كه نسبت به پيامبر‌(ص) و خاندانش بر آنچه خدا از فضلش به آنان بخشيده، حسد مي‌ورزند، ما به خاندان ابراهيم كتاب و حكمت داديم و حكومت عظيمي در اختيار آنان نهاديم.

آنگاه كه ابراهيم به مقام امامت رسيد، از خدا خواست امامت را در ذريه او نيز قرار دهد، خدا نيز با درخواست او موافقت كرد اما مشروط بر اين كه در ميان فرزندان صالح و عادل او قرار گيرد چنان كه مي‌فرمايد:

« وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ»[۲]

«خدا گفت: من تو را پيشواي مردم مي‌سازم ابراهيم عرض كرد : از دودمانم نيز اماماني قرار بده فرمود: عهد و پيمان من به ستمكاران نمي‌رسد.

اوصياي تمام پيامبران، از همان دودمان بودند و نه غير آن، حتي در جامعه عرب كه بت‌پرست بودند، آنچنان نبود كه با مرگ شيخ قبيله شيرازه قدرت پاشيده شود و فرد بيگانه‌اي جاي او را بگيرد، بنابراين موروثي بودن رهبري از ويژگي‌هاي ايرانيان نبود، بلكه اين اصل در جوامع ديگر نيز به نوعي حاكم بوده و اگر موروثي بودن حكومت، سبب گرايش ايرانيان به تشيع گردد، بايد سبب گرايش ديگر جوامع نيز بشود، زيرا اين اصل در چشم‌انداز تمام مردم آن زمان قرار داشت.

ثانيا، همان‌طوري كه گفته شد، تشيع در مدينه متولد شد و در زمان رسول خدا(ص) پيش رفت و اين؛ پيش از آن بود كه ايرانيان به اسلام مشرف شوند.

اميرمومنان(ع) آنگاه كه به منصب خلافت ظاهري رسيد، سه نبرد سنگين با پيمان شكنان و ستمكاران و خوارج داشت و لشكر او را عمدتا عرب‌هاي اصيل يمني و حجازي تشكيل مي‌دادند، تاريخ مي‌گويد: ستون فقرات ارتش علي را گروهي از قريش و گروه ديگري از اوس و خزرج و قبائلي از يمن مانند: «مذحج»،« همدان»، «طي»، «كنده»، «تميم» و «مضر» تشكيل مي‌دادند، سران و فرماندهان سپاه او همگان عرب اصيل بودند، مانند: عمار ياسر، هاشم مرقال، مالك اشتر، صعصعة بن صوحان و برادر او زيد بن صوحان و... امام علي(ع) با همين ارتش عربي، پيمان‌شكنان ستمكاران و خوارج را سركوب كرد، هرگز ايرانيان در ارتش علي(ع) حضور چشمگيري نداشتند از اين گذشته، تشيع را تنها ايرانيان نپذيرفته‌اند، بلكه جمع عظيمي از عرب پذيراي آن شدند.

*شهادت برخي از خاورشناسان بر ضد اين انديشه

اگر خاورشناسي مانند «دوزي» انديشه ايراني بودن تشيع را مطرح مي‌كند، ولي در اين ميان بسياري از خاورشناسان، تشيع را كاملا عربي دانسته و فرضيه ايراني بودن را بي‌پايه دانسته‌اند، خاورشناس معروف آلماني به نام «ولهاوزن» مي‌گويد: همه ملت عراق، در عصر معاويه خصوصا اهل كوفه، شيعه بودند، بلكه قبايل و روساي آن‌ها نيز بر اين عقيده مي‌زيستند.[۳]

خاورشناس ديگري به نام «گولدزيهر» مي‌گويد: يكي از خطاها اين است كه تشيع را مولود افكار ايراني بدانيم، اين نوع انديشه بر اساس فهم نادرست از تاريخ رويدادهاست در حالي كه حركت‌هاي علوي همه و همه در سرزمين عربي بوده است.[۴]

خاورشناس سومي به نام «آدام متز» مي‌نويسند: هرگز مذهب شيعه عكس‌العمل كار ايرانيان در برابر تسلط اسلام بر آنان نبود، زيرا جزيرةالعرب به جز شهرهاي بزرگ مانند مكه، صنعا، عمان و هجر و صعده از شيعه موج مي‌زد، و در همان زمان اكثريت ملت ايران را جز مردم قم، اهل تسنن تشكيل مي‌دادند، حتي مردم اصفهان، درباره معاويه راه غلو در پيش گرفتند كه برخي از آنان او را «نبي مرسل» مي‌پنداشتند.[۵]

اين افراد كه بيش از «دوزي» درباره تاريخ اسلام دقت كرده‌اند، انديشه ايراني بودن تشيع را به كلي رد كرده و هرگز تشيع را وامدار ايرانيان ندانسته‌اند، هر چند بعدها ايرانيان نسبت به آن علاقه بيشتري اظهار كردند خوشبختانه دو نويسنده مصري نيز به اين حقيقت اعتراف كرده‌اند كه اينك از آنان ياد مي‌كنيم:

احمد امين مصري كه رابطه درستي با تشيع ندارد مي‌گويد: پيروي از علي(ع) پيش از ورود ايرانيان به اسلام، آغاز شد، ولي بعدها تشيع به وسيله عناصري ايراني، رنگ جديدي به خود گرفت.[۶]

سخن نخست احمد امين، سخن پابرجايي است، اما سخن ديگرش كاملا بي‌اساس است، زيرا تشيع يك معني بيش ندارد و آن پذيرش نسخه اصيل اسلام و پيروي از تمام تعليمات حضرت رسول ا كرم(ص) است.

شيخ محمد ابوزهره مي‌گويد: ايرانيان، تشيع را از عرب آموختند و تشيع پديده‌اي ايراني نيست، گروهي از علماي اسلام كه پيرو اهل‌بيت(ع) بودند، از ظلم و ستم اموي‌ها و عباسي‌ها به فارس و خراسان هجرت كرده و تشيع در اين سرزمين‌ها پيش از سقوط اموي‌ها به ويژه پس از پناهنده شدن پيروان زيدبن علي‌(ع) به ايران منتشر گشت.[۷]

چگونه مي‌توان گفت: تشيع ساخته و پرداخته ايراني‌هاست، در حالي كه بزرگان اهل‌سنت در قرون اول هجري برخاسته از ايران هستند مانند بخاري، مسلم، ترمذي، نسائي، ابن ماجه، حاكم نيشابوري و بيهقي. همچنين كساني كه پس از اين طبقه آمده‌اند.

اصولا روزي كه ايرانيان اسلام را پذيرفتند آن را با صبغه تسنن قبول كردند و قرن‌ها بر همان عقيده پا برجا بودند و شيعه را جز جمعيت‌هاي كوچك پراكنده در گوشه و كنار ايران تشكيل نمي‌داد.

اصولا بذر تشيع در ايران با مهاجرت عرب‌هاي اشعري يمني به قم و كاشان، افشانده شد آن هم در اواخر قرن اول، در حالي كه اسلام در سال ۱۷ هجري وارد ايران شد و پس از گذشت سال‌ها جست و گريخته شيعيان در ايران ظهور كردند.

نتيجه اين تشيع، در منطقه عربي پا به عرصه نهاده و با همين صبغه اسلامي عرضه شده و هيچ رنگ و بويي جز اسلام نداشت.

*ورّاثي بودن خلافت

در آغاز بحث يادآور شديم كه وراثي بودن، امامت دستاويزي براي برخي از مستشرقان شده كه بگويند تشيع رنگ ايراني دارد، در حالي كه خلافت سني نيز پس از قتل عثمان تا قرن هفتم رنگ ورّاثي داشت و پس از درگذشت معاويه دوم خلافت به ال‌مروان رسيد و تا سال ۱۳۲ به صورت وراثي دست به دست مي‌گشت، پس از روي كار آمدن عباسيان نيز خلافت موروثي گشت و تا سال ۶۵۶ كه به وسيله هلاكو منقرض گشت، همچنان با وراثت انتقال مي‌يافت، خلافت عثماني‌ها نيز از قرن نهم تا انقراض، حالت موروثي داشت.

بنابراين، نبايد موروثي بودن امامت، نشانه ايراني بودن تشيع باشد، اگر شيعيان امامت را در فرزندان علي(ع) منحصر مي‌دانند به خاطر نصوص نبوي بود كه در گذشته يادآور شديم و حالت وراثتي به معناي اصطلاحي نداشت.

گاهي با وجود فرزند بزرگ‌تر، امام منصوص، فرزند كوچك‌تر بود پس از درگذشت امام صادق(ع) عبدالله افطح فرزند بزرگ‌تر امام صادق(ع) بود، ولي امامت از آن موسي‌بن‌جعفر(ع) فرزند كوچك‌تر او شد.

*بررسي جغرافيايي انساني ايران پس از اسلام

كساني كه فكر مي‌كنند، تشيع ساخته و پرداخته ايرانيان است، از تاريخ مذهبي ايران تا آغاز قرن دهم نا آگاهند اصولا قبل از روي كار آمدن صفويان (۹۰۵) جز شهرهاي ري و قم و كاشان و سبزوار، نقطه خاصي به نام مركز تشيع نبود، در حالي كه ديگر شهرها همه از تسنن موج مي‌زد، فقط از آغاز قرن دهم، تشيع رواج و گسترش بيشتري يافت، اينك ما جغرافياي انساني و سياسي شهرهاي ايران را از كتاب «احسن التقاسيم» نگارش مقدسي ذكر مي‌كنيم، مقدسي اين كتاب را در سال ۳۷۵ نوشته است او مي‌گويد.

سرزمين خراسان از آن معتزله و شيعه ولي غلبه از آن اصحاب ابوحنيفه است، الا در نقطه «شاش» كه همگي شافعي مذهبند، و اقليم «رحاب»[۸] مذهب درستي دارند، ولي اهل حديث حنبلي هستند، غالب مردم اربيل حنفي و همچنين مناطق كوهستاني غرب ايران چنين هستند، اما در ري مذاهب مختلفي است و غلبه با حنفيان است و در عين حال چنين هستند، اما در ري مذاهب مختلفي است و غلبه با حنفيان است و در عين حال حنبلي‌ها نيز فراوان هستند قمي‌ها شيعه و مردم «دينور» پيرو سفيان ثوري هستند و در اقليم خوزستان مذاهب مختلفي هست، بيشتر مردم اهواز و رامهرمز و دورق، حنبلي مذهبند و نيمي از مردم اهواز شيعه‌اند و در عين حال، حنفي و مالكي فراوان است.

بيشتر مردم سرزمين فارس اصحاب حديث و پيروان معاويه‌اند بيشتر مردم كرمان شافعي مذهب و در منطقه سند، اصحاب حديث نيز فراوان به چشم مي‌خورد، مردم «مُلتان»[۹] شيعه‌اند و در اذان «حي علي خير العمل» مي‌گويند و جملات اقامه را تكرار مي‌كنند، ولي در روستاهاي آن فقهاي حنفي فراوانند[۱۰].

*ابن بَطُوطه جهانگرد معروف مي‌نويسد:

پادشاه عراق، خدابنده بود و يك فقيه رافضي به نام « ابن مطهّر» ]علامه حلي[ با او رابطه دوستي پيدا كرد و او اسلام آورد و به دنبال او ارتش مغول نيز اسلام پذيرفتند. اين عالم رافضي مذهب، تشيع را در نظر او آراست از اين جهت خدابنده، مردم را به پيروي از مذاهب شيعه دعوت كرد. گروهي از شهرها فرمان خدابنده را پذيرفتند، ولي مردم بغداد، در برابر « درب ازج» گرد آمدند و گفتند: « لا سمعاً و لا طاعة» و خطيبي را كه پيام شاه را مي‌خواند، تهديد كردند. عين همين برنامه را مردم شيراز و اصفهان انجام دادند[۱۱].

قاضي عياض در پيشگفتار كتاب « ترتيب المدارك» درباره انتشار مذهب مالكي مي‌نويسد:

مذهب امام مالك به خراسان و ماوراي عراق از طريق يحيي بن يحيي تميمي و برخي ديگر راه يافت و ساليان درازي، اماماني به مذهب مالكي در آن جا فتوا مي‌دادند. آن‌گاه در قزوين و در نقاط كوهستاني ايران مانند همدان و كرمانشاهان نفوذ كرد و در عين حال برخي از اين شهرها مذهب ابوحنيفه و شافعي چيرگي داشت.[۱۲]

*«بروكلمان» خاورشناس مشهور اروپايي مي‌نويسد:

آنگاه كه شاه اسماعيل صفوي بر تبريز دست يافت، اين شهر سيصد هزار نفر جمعيت داشت كه يك سوم آن را شيعه و دو سوم آن را سني تشكيل مي‌داد.[۱۳]

اين كلمات كه خلاصه آن را از محققان تاريخ نقل كرديم، حاكي از آن است كه مذهب حاكم بر ايرانيان به صورت كلي، تا اواخر قرن دهم، تسنن بوده و از دوران صفويه به بعد، مذهب شيعه گسترش يافت.

*ابن اثير در «الكامل في‌التاريخ» مي‌نويسد:

سلطان محمود بر خلاف روش پدر، بارگاه حضرت علي‌بن‌موسي‌الرضا‌(ع) را تعمير كرد در حالي كه پدر او آن را ويران كرده بود و مردم طوس هر كس را كه به زيارت آن حضرت مي‌رفت، اذيت مي‌كردند علت اين كه او راه خلاف پدر را در پيش گرفت، آن بود كه امير مومنان علي‌(ع) را در خواب ديد كه به او مي‌گويد: تا كي اين جريان به همين حالت، خواهد ماند؟ او در عالم رويا فهميد كه مولا از ويراني بارگاه فرزندش ناراحت است.[۱۴]

مامون عباسي تصميم گرفت كتابي درباره زشتي‌هاي معاويه بنويسد ولي يحيي‌بن اكثم قاضي القضاة، وي را از نوشتن اين كتاب، بازداشت و گفت: مردم خراسان، تاب شنيدن اين مطالب را در باره خليفه خود ندارند.[۱۵]

از اين بيان نتيجه مي‌گيريم كه اين فرضيه نيز مانند دو فرضيه پيشين، اساس دوستي نداشته و گرايش ايرانيان به تشيع، قرن‌ها پس از انتشار آن در حجاز و عراق بوده است. َ

موضوعات مرتبط: دینی ، ،
برچسب‌ها:
[ سه شنبه 17 خرداد 1390برچسب:, ] [ 12:48 ] [ علیرضا حمزه یی ] [ ]

موضوعات مرتبط: دینی ، ،
برچسب‌ها:
ادامه مطلب
[ دو شنبه 16 خرداد 1390برچسب:, ] [ 18:31 ] [ علیرضا حمزه یی ] [ ]
مشایی و انجمن حجتیه
حسین الله کرم مواضع حزب الله را در خصوص مسائل جاری کشور توضیح و تبیین نمود.

 حسین الله کرم دربخشی از سخنان خود در خصوص مشایی و تفکرات وی اظهار داشته است:

اینها (مشایی و باند او) معتقدند که دوران ظهور فرا رسیده است و باید به ۴ کشور عربستان، یمن، اردن و مصر نزدیک شویم.
این انحراف مشایی در مقابله با جریان کشورهای محور مقاومت قرار دارد.
انحراف مشایی شکل جدیدی از انجمن حجتیه با نام جدید راه حقیقت می باشد که در ۴ محور قرار دارد. 

۱- معنویت: از طریق عرفانهای کاذب و دروغی می توان به حقیقت رسید و راه حقیقت تنها شرعت نمی باشد.
۲- مهرورزی: پیام قرآن و پیامبر خاتم بر اساس مهرورزی و محبت شکل گرفته است، ما هم باسد آن را ترویج کنیم. طرح مسائلی مثل ما دوست مردم اسراییل هستیم در این راستا قرار دارد.
۳- صلح: جهاد در اندیشه جایی ندارد و واژه صلح باید جایگزین شود. اگر به صلح دعوت کنیم حدود ۵ میلیارد طرفدار داریم در حالی که اگر به جهاد دعوت کنیم حدود ۱ میلیارد یار و طرفدار داریم.
۴- عدالت: ما از مسیر مبارزه با ظالم و حمایت از مظلوم به عدالت نمی رسیم، بلکه بشر باید به سرشت خودش برگردد و این راه عدالت است که از طریق عرفانهای نو ظهور، مهرورزی و صلح به نتیجه می رسد نه از راه جهاد با ظالمین!


موضوعات مرتبط: دینی ، ،
برچسب‌ها:
[ یک شنبه 1 خرداد 1390برچسب:, ] [ 23:15 ] [ علیرضا حمزه یی ] [ ]

در روایات شیعه ذکر شده است که خداوند دوست دارد نعمت خود را بر تن بنده اش ببیند. معنای این روایات این است که خداوند دوست دارد انسان منبع جمال نعمات الهی باشد و شیعیان که آراسته به نعمت ولایت هستند، از وجودشان برکات ولایت متشعشع شود. در حقیقت شیعه باید مجسمه اسلام ناب محمدی صلی الله علیه وآله و امام زمان علیه السلام باشد. امام صادق علیه السلام فرمودند: «کونوا لنا زینتا و لاتکونوا علینا شنیا». شما شیعیان زینت ما اهل بیت باشید، مایه ننگ و عار ما نباشید.
نمایندگان قیصر روم محضر رسول الله صلی الله علیه وآله وارد شدند، درحالیکه دارای سبیلهای بلند بوده و ریش راهم تراشیده بودند. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله آنان را به حضور نپذیرفته و فرمودند: سبیل هاشان را بتراشید و محاسنشان دیده شود بعد وارد شوند. مفهوم این روایت این است که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله انتظار دارد مسلمان مجسمه اسلام باشد و هرکس مسلمانی را دید بیاد رسول الله صلی الله علیه وآله بیفتد.

و اما زینت:
شیعه مهدوی از نظر ظاهری، باطنی، رفتار، اخلاق، گفتار، تفکر و… باید زینت امام عصر علیه السلام باشد.

الف- از نظر ظاهری
قرآن کریم و روایات اهل بیت علیهم السلام تذکراتی درباره ظاهر انسان مؤمن داده اند که بدان اشاره می گردد:

۱- راه رفتن متواضعانه
خداوند متعال درباره ویژگیهای مؤمنان و بندگان خاص الهی، اولین ویژگی را راه رفتن متواضعانه ذکر نموده است. «عبادالرحمن الذین یمشون علی الارض هونا». بندگان خاص خدا کسانی هستند که با تواضع راه می روند. در جایی دیگر خدای متعال می فرماید: «لاتمش فی الارض مرحا» در روی زمین با حالت مستی راه نرو.

۲- لبخند
قرآن کریم سفارش به چهره گشاده و خوش برخوردی نموده و از ابرو درهم کشیدن نهی می کند. « ولا تصعر خدک للناس» چهره ات را برای مردم درهم نکش.

۳- صحبت کردن نرم و آهسته
برخوردهای لفظی مناسب و تعاملات با دیگران از توصیه های الهی است. «إن أنکرالاصوات لصوت الحمیر» بدترین صداها صدای خران است. در روایات تفسیر به قهقهه شده است که آنهم از مصادیق برخوردهای لفظی نامناسب است.

۴- ظاهر آراسته

در روایات و سیره معصومین علیهم السلام توصیه زیادی به آراستگی ظاهر شده است. روزی مردی حضور رسول الله شرفیاب شد و دارای موهای ژولیده بود. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله او را توصیه به اصلاح سروصورت و مو نمودند. پیامبر صلی الله علیه وآله برای مرتب کردن مو و صورت به آب می نگریستند. استفاده از عطر، شانه زدن موها، مسواک کردن، استحمام، لباس تمیز و… در سیره پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و اهل بیت علیهم السلام مبین این خواهد بود.

ب- روابط اجتماعی
انسان موجودی مدنی است. و ناگزیر از زندگی اجتماعی همراه با تعاملات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و… می باشد. در روابط اجتماعی قرآن و روایات بهترین مدل را رسم نموده اند. روابط اجتماعی مبتنی بر لطف و صفا و رحمت. که خداوند می فرماید: مؤمنان باهم برادرند «إنما المؤمنون إخوه». فرهنگ اصیل قرآنی در روایات اجتماعی را برادری مطرح می نماید. یعنی تمام تعاملات انسان بر مبنای روابط برادرانه باشد.

از سویی در روابط مسائلی را نهی می کند که به بعضی اشاره می نمائیم:
۱- عدم استهزاء و تمسخر
۲- عدم غیبت
۳- عدم سوءظن
۴- عدم سب و فحش و لقب بد دادن
مسائل عبادی
اهمیت ویژه و شدید قرآن کریم به مسائل معنوی و عبادی و سیره اهل بیت علیهم السلام در این مقوله و تأکیدات اهل بیت علیهم السلام در این زمینه بیانگر این بعد است.
۱- تأکید بر تلاوت قرآن حداقل در هر روز ۵۰ آیه و نماز اول وقت. امام صادق علیه السلام فرمودند: شیعیان ما را با نماز اول وقت امتحان کنید.
۲- نماز شب
۳- مناجات با خدا و…
در آیات و روایات چهره عبادی شیعه مهدوی را طراحی می نماید.


موضوعات مرتبط: دینی ، ،
برچسب‌ها:
[ یک شنبه 1 خرداد 1390برچسب:, ] [ 19:3 ] [ علیرضا حمزه یی ] [ ]

نظر آيت الله بهجت را درمورد وعده ظهور به پيرمردها و پيرزنها را بنويسيد.

توجه به حضرت ولي عصر (عج) و انتظار فرج و ظهور آن حضرت از عبادات بزرگ به شمار مي‌آيد. امّا زمان ظهور آن حضرت از اسرار خفيّه الهي بوده و بر همگان پوشيده است و هيچ كس حق ندارد زماني براي آن معين نموده و يا وعده ظهور حتمي آن حضرت را بدهد و فقط خداوند از آن آگاه است.[1] و حتي خود حضرت هم از زمان ظهور خود مطلع نيست.
امّا در رابطه با سؤال شما از دفتر آيت الله بهجت تحقيق به عمل آمد و مشخص شد، حضرت آيت الله بهجت چنين سخني بيان نكرده‌‌اند، اگر چه اغلب بزرگان فرموده‌اند كه انشاء الله ظهور نزديك است. و وظيفه همه دعا براي تعجيل حضرت ولي عصر (عج) مي‌باشد.
بنابراين نسبت دادن اين سخن به حضرت آيت الله بهجت صحيح نبوده و آن بزرگوار هم قطعاً به روايات واقف بوده و وعدة ظهور به پيرمردها و پيرزنها نداده‌اند.
قال رسول الله ـ صلّي الله عليه و آله ـ :
افضل الاعمال انتظار الفرج؛ برترين اعمال امت من انتظار فرج است.
(محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج 52، ص 122)
موضوعات مرتبط: دینی ، ،
برچسب‌ها:
[ سه شنبه 27 ارديبهشت 1390برچسب:, ] [ 22:12 ] [ علیرضا حمزه یی ] [ ]
هنگامي كه امام زمان (عج) ظهور مي كنند اولين كاري كه ايشان انجام مي دهند چه مي باشد؟

آنچه در سرلوحة اولويت هاي حضرت مهدي (عج) قرار دارد بر دو نوع است : الف) اقدامات حضرت پس از ظهور كه در شهر مكه انجام مي دهند. ب) برنامه هاي حضرت پس از ورود به شهر مدينه.
الف) اولويت هاي اقدامات حضرت در شهر مكه
1. معرفي: حضرت امام سجاد ـ عليه السّلام ـ مي فرمايند: «آن حضرت به سخن گفتن پرداخته و مي فرمايند كه ايها الناس منم فلاني (مهدي) پسر فلاني (حضرت امام عسكري ـ عليه السّلام ـ ) منم پسر پيغمبر خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ دعوت مي كنم شما را به آنچه پيغمبر خدا را دعوت مي كرد.
2. دفاع در برابر مهاجمان: در ادامه حديث فوق آمده: «پس هجوم مي آورند كه او را بكشند پس سيصد و سيزده تن از او دفاع مي كنند[1]
3. نيايش: پس از دفاع، «حضرت بين دو نقطة ركن و مقام (در خانة خدا) چهار ركعت نماز مي گذارند.»[2]
4. بيعت گرفتن: حضرت امام صادق ـ عليه السّلام ـ : «پس آنگاه به اسم او از آسمان ندا شود و او در پشت مقام باشد. اصحاب به ايشان عرض مي كنند: اكنون ديگر به اسم شما ندا شد، منتظر چه هستيد؟ آنگاه دست او را بگيرند و براي بيعت عمومي بياورند حضرت آمده و به حجرالاسود تكيه نموده و...»[3]
5. سخنراني مراسم اخذ بيعت: «و اولين جمله اي كه ايشان با آن كلام خود آغاز مي كند اين آيه است: «بقية الله خيرٌ لكن إن كنتم مؤمنين:‌باقيماندة حجت خدا براي شما بهتر است البته اگر مؤمن بوده ايد: سپس بگويد: منم بقية الله. مشروح اين سخنان در اين منابع آمده:
1. بحارالانوار، 52/25/238/105 و ب 26/ ص 305/ح 78
2. مهدي منتظري ـ عليه السّلام ـ ، آيت الله محمد جواد خراساني، نورالاصفياء، ص 344.
آنگاه سيصد و سيرده نفر با او بيعت كرده و ديگران هم بيعت مي كنند.
6. ارجاء عدالت و حدود الهي: حضرت امام رضا ـ عليه السّلام ـ : «آنگاه كه مراسم بيعت تمام شود، سراغ طايفة «بني شيبه»‌(كليد داران و خادمان خائن خانة خدا ) بيايد، دست هاي ايشان را قطع كند براي اينكه ايشان دزدهاي خانة خدايند. دست و پايشان را قطع نموده ايشان را در مكه بگرداند و منادي ندا دهد: اينها دزدان خانة خدا هستند...»[4] البته حضرت چنين اقداماتي را براي قبيلة قريش هم انجام مي دهند [5]
7. تكميل تعداد ياران 10 هزار نفر اصلي.
8. تعيين حاكم براي مكه.
9. خروج از مكه و عزيمت به مدينه.
منبع مطالعه، مهدي منتظر ـ عليه السّلام ـ آيت الله سيد جواد خراساني،‌نشر نورالاصفياء ص 344
حضرت رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ بنده اي مؤمن نخواهد بود مگر اينكه هوي و خواست او تابع آنچه من (از طرف خدا) آورده ام باشد و از آن رويگردان نباشد.

[1] . بحارالانوار، مجلسي، 52،‌ب 26، ص 306، ح 79، ط بيروت، الوفاء.
[2] . از حضرت امام محمد باقر ـ عليه السّلام ـ : معجم الاحاديث، الامام المهدي ـ عليه السّلام ـ ، 3/295/-831.
[3] . بحار/62/26/294/43.
[4] . عيون اخبار الامام الرضا ـ عليه السّلام ـ ، ط كتابفروشي طوسي، 1/ب 28/ ص 273/فرهنگ؛ بحارالانوار، ط الوفاء، 52/27/313/6؛ مهدي منتظر ـ عليه السّلام ـ ، آيت الله خراساني، 348.
[5] . ر. ك: مهدي منتظر ، همان.
موضوعات مرتبط: دینی ، ،
برچسب‌ها:
[ سه شنبه 27 ارديبهشت 1390برچسب:, ] [ 22:9 ] [ علیرضا حمزه یی ] [ ]
وهابیت و سلفی گری در تشیع (نگرشی بر جریان انحرافی شکل گرفته)

با نگرش به تاریخچه وهابیت و سلفی گری و انحراف شدید آنها در اسلام ناب محمدی(ص) که شروع آن با  تفکر ابن تیمیم آغاز و بعدها توسط محمد بن عبدالوهاب به اوج خود رسید در می یابیم اینان در تفکر خود که بر گرفته از تفکر و شالوده یهودیت است این  بیان را می دارند که کتاب خدا برای مابس است ، و دیگر به هیچ چیز حتی وجود مرقد مطهر رسول اکرم (ص) نیازی نیست ، و سنت همان سنت اولیه است و مانند زمان رسول خدا(ص) نیازی به تحول و پیشرفت نداریم . و با این طرز فکر بر تمامی مذاهب اسلامی از قبیل تشیع و حتی مذاهب اهل سنت تاختند و این امر همچنان ادامه دارد ، در تفکر آنها نیازی به تفسیر قرآن و احادیث رسول اکرم(ص) و دیگر صحاحه نیست .
سئوال اساسی آن است که آیا مفتی های ابله آنها آنقدر به خدا نزدیک شده اند که خود قادر به تفسیر قرآن بدون کمک کرفتن از احادیث پیامبر(ص) می باشند ؟
 وجود انحراف در این فرقه ذاله که بواسطه جداشدن از سنتها و بیانات رسول اکرم(ص) می باشد  راه را برای هر گونه تفسیر به رای برای قرآن باز نموده  و نتیجه آن فتوی های عجیب و بعضا غیر اسلامی و انسانی می باشد .
 
اخیرا جریانی در جامعه ما در حال شکل گیری یا بهتر بگویم شکل گرفته است که تفکر آنها دست کی از طرز تفکر وهابیت ندارد . در طرز فکر این گروه انحرافی مانند وهابیت بر این عقیده اند که اسلام بدون روحانیت و ولایت فقیه ،  جريان‌هاي انحرافي در طول تاريخ تلاش‌ بسياري كرده‌اند تا عرفان‌هاي كاذب و مليت‌گرايي را در مقابل اسلام واقعي ترويج كنند و امروز نيز شاهد تلاش جرياني انحرافي در كمرنگ كردن نقش عالمان ديني هستيم.

 همه ما مي‌دانيم كه در اواخر دوره طاغوت، رژيم به ترويج مليت‌گرايي و ايراني‌گرايي افراطي و برپا ساختن جشن‌هاي آنچناني پرداخته بود كه هدفي جز كمرنگ كردن نقش اسلام و نقش عالمان دين نداشت. در حالیکه عالمان حقيقي دين توجه اصلي‌شان به عالم واقعيت و معنا بوده، منتها به خوبي دريافته بودند كه اگر مي‌خواهيم توجه به باطن پيدا كنيم و به عالم معنا بپردازيم، مسير همين است و نمي‌شود انسان حلال و حرام خدا را نداند، بعد بگويد من دارم به عالم معنا مي‌پردازم و نيز نمي‌شود حدود الهي را نداند و حرام و حلال الهي را پاس ندارد، بعد بگويد من به عالم باطن مي‌پردازم، اين سخن نادرستي است.

 

 واقعا تاسف‌آور است در زماني كه البته بيشتر به زمان دولت اصلاحات برمي‌گردد، كتاب‌هاي متعددي درباره عرفان‌هاي كاذب وارداتي در همين كشور از وزارت ارشاد مجوز گرفته‌اند. وقتي انسان كتاب‌هاي آنها را مي‌خواند، مي‌بيند كه عده‌اي جاهل و شياد، مدعي باطن و معنويت و عرفان شده‌اند. اين چه عرفاني است كه با همه دنياپرستي مي‌سازد. بايد تاسف خورد كه اين كتاب‌ها در اين كشور نشر شد و صدايي هم برنخواست؛ كشوري كه اساسش اسلام و تشيع است و نظامش نظامي است براساس توحيد و كتاب و سنت، چگونه مي‌تواند اين امور را تحمل كند. 

جريان انحرافي امروز، تمام انحرافات گذشته را با هم دارد

 

متاسفانه بايد گفت در زمان ما هم جرياني انحرافي كه گويا تمام نكات انحرافات گذشته را با هم در يك‌جا جمع دارد، در كمرنگ كردن نقش علما و در ترويج ايراني‌گري و قوميت‌گرايي بسيار تلاش مي‌كند و مردم را ارجاع مي‌دهد به كوروش و هخامنش و ديگران و از آن طرف در ترويج عرفان‌هاي كاذب، در جن‌گيري و رمالي هم تلاش مي‌كند كه مشخص نيست اينها چه نسبتي با دين دارد. در حالي كه اينها هم دم از روشنفكري مي‌زنند و با سكولارها خيلي راحت جمع مي‌شوند و همراهي مي‌كنند و هم با عده‌اي از هنرمندان لاابالي دم‌خور هستند و عرفان‌هاي كاذب را ترويج مي‌كنند و البته از اين‌كه با اجانب هم پنهاني ارتباط بگيرند خيلي ابايي ندارند.

 بايد به هوش باشيم، نظامي كه براساس اسلام و كتاب و سنت تشكيل شده، مي‌بايست مراقب اين جريان انحرافي و امثال آن باشد و بايد بدانيم كه ما مسلمانيم، مسلماني كه با حق‌تعالي عهد بسته كه راه او را طي و كتاب و سنت را تبعيت كند، اينچنين مسلماني حتما اولين كارش فهم كتاب و سنت است و در اولين قدم نياز به متخصص و عالم دين دارد؛ اما شما در خصايص اين گروه انحرافي مي‌بينيد كه اين گروه دين را به گوشه‌اي در زندگي مي‌برند و مي‌گويند قلبت صاف باشد.

 متاسفانه عقيده اينها اين‌گونه است كه در روابط با نامحرم آزادند، در تماس با روشنفكران سكولار و گاه ملحد و پريدن با آنها آزاد هستند، در رجوع به جن‌گير و رمال آزادند، با دراويش آزادند، آيا اين است حدود الهي؟ اين است حرمات الهي؟

در طرز تفکر این جریان انحرافی بیان می شود که امام زمان (عج) خود این کشور را رهبری می کند و ما نیازی به ولایت فقیه و علما نداریم ، کسانیکه این طرز فکر را دارند باید گفت که حتی الفبای مهدویت و اصل غیبت را نفهمیده اند و درواقع اینان خر مذهبانی هستند که دانسته یا از روی جهل به مذهب تشیع لطمه سهمگین وارد می کند یک روز ادعا می کنند امام زمان(عج) فلان پیغام را رسانده و روز دیگر ادعا می کنند که جامعه باید رها شود تا فساد شکل بگیرد تا امر ظهور واقع گردد روز دیگر ادعا می کند که انبیاءالهی نعوذبالله مدیریت ندارند و باردیگر می گویند کسانیکه موسیقی را نهی می کنند از موسیقی چیزی نمی فهمند و در آخر اسلام ایرانی و عید نوروز را علم کرده و در برابر اسلام ناب محمدی(ع) قرار می دهند، چقدر احمق ونادان باید باشند که اینگونه فکر می کنند البته اینان  از پشتوانه مالی و سیاسی بالایی نیز برخوردارند که نمونه بارز آن فتنه سی دی بسوی ظهور است که در این سی دی سعی شده است باطل و حق را درآمیخته و نتیجه دلخواه خود را از آن بدست آرند.

در اینجا ذکر چند نکته و سوال وجود دارد :

1-آیا در زمان حیات معصومین(ع) آنها نعوذ بالله قادر به اداره امت اسلامی نبودن که حاکمان فاسق بر مسند حکومت نشسته بودند یا دلیل آن نادانی مردم آن زمان بود .

2- آیا علت غیبت آقا امام زمان (عج) به دلیل همین بی بصیرتی مردم نبود تا با غیبت خود امت اسلامی به این بصیرت برسند که تنها راه نجات بشیریت توسل به ریسمان الهی و البته حجت های خدا ست.

3- آیا همین روحانیت مانند شیخ کلینی , شیخ صدوق و علامه مجلسی و ...... نبودند که از بیش از هفتصد هزار حدیث جعلی از پیامبر احادیث معتبر  و دعاهای اصیل را جدا و جهان تشیع را حفظ کردند.

4- آیا همین روحانیت نبودند با ایستادگی در مقابل جبهه استکبار دین خدا را حفظ و از هر تحریف و گزندی محفوظ داشتن ؟

5- آیا انقلاب اسلامی با رهبری غیر روحانیت به پیروزی رسید .

6_ آیا رزمندگان ، شهدا ، جانبازان به فرمان غیر ولایت فقیه به جبهه ها رفتن و خونها دادن و اسلام را محفوظ داشتن .

7- در کدام وصیتنامه  از شهدا سراغ دارید که صحبت از جامعه مدنی و اسلام ایرانی و عزت هخامنشی توصیه شده باشد  .

8- آیا در فتنه 88 بصیرت و رهبری ولایت فقیه نبود که حق را روشن و باطل را محو نمود.

 و صدها سئوال از این قبیل که جواب هر  یک از آنها حط بطلان بر اندیشه اسلام و مهدویت بدون روحانیت است .

اسلام بدون روحانیت و ولایت فقیه عین ظلالت و گمراهیست هر چند که پیشانیمان بر اثر سجده پینه بسته باشد

 

جريان سكولاريسم و روشنفكران سكولار را در كشورهاي اسلامي تقويت می شوند  تا باز در مقابل علما و متخصصان فهم ديني جهتگيري كنند. در همين كشور ما آرام‌آرام به اينها پر و بال دادند تا جايي كه اسلام منهاي روحانيت، تز اصلي بعضي‌ها شد.


موضوعات مرتبط: دینی ، ،
برچسب‌ها:
[ جمعه 23 ارديبهشت 1390برچسب:, ] [ 19:24 ] [ علیرضا حمزه یی ] [ ]

 

بقیع قبل از تخریب


موضوعات مرتبط: دینی ، ،
برچسب‌ها:
ادامه مطلب
[ دو شنبه 19 ارديبهشت 1390برچسب:, ] [ 22:0 ] [ علیرضا حمزه یی ] [ ]

مشهورترين دانشمند فقيه و محدث نامى شيعه، در نيمه اول سده چهارم هجرى، ثقة‏الاسلام محمّد بن يعقوب بن اسحاق كلينى رازى، معروف به «كلينى» يا «شيخ كلينى» است. كلينى اصالتا ايرانى و از روستاى «كلين» واقع در 38 كيلومترى شهررى و ناحيه جنوب غربى جاده قم ـ تهران، نزديك حسن‏ آباد كنونى است. به همين جهت، او را به لقب «رازى»، منسوب به «رى» هم مى ‏خوانند. (1)
ياقوت حموى، جغرافى ‏دان نامى (م 626 ق) مى‏ نويسد:
استخرى (زنده در 340 ق) گفته است كه رى از اصفهان بزرگ‏تر است و در مشرق، بعد از بغداد، شهرى آبادتر از آن نيست؛ هر چند نيشابور از حيث وسعت بزرگ‏تر از آن است. رى در طول و عرض يك فرسخ و نيم است و داراى روستاهايى است كه هر كدام از يك شهر بزرگ‏تر است.(2)
بارى، رى و روستاهاى آن، از روزگاران نخستين، جزو مراكز شيعه ‏نشين بوده است؛ هر چند بيشتر مردم رى را سنيان حنفى و شافعى تشكيل مى ‏داده‏اند. آرامگاه پدر كلينى، يعنى يعقوب بن اسحاق ـ كه از بزرگان شيعيان آن روز بوده ـ هم ‏اكنون در قريه «كلين» بوده و زيارتگاه مردم آن سامان است.
عُلانِ رازى (دايى كلينى) و جمعى ديگر از فقها و محدثان شيعه، همچون محمّد بن عصام (شاگرد كلينى) هم از آن قريه بوده‏ اند.

 


موضوعات مرتبط: دینی ، ،
برچسب‌ها:
ادامه مطلب
[ یک شنبه 18 ارديبهشت 1390برچسب:, ] [ 5:54 ] [ علیرضا حمزه یی ] [ ]

 حديث اول (1)
فاطمة حوراء أنسية
عن عائشة، قالت: قلت: يا رسول‏اللَّه ما لك؟ إذا جاءت فاطمة قبلتها حتى تجعل لسانك فى فيها كله، كأنك تريد أن تلعقها عسلا؟ قال: نعم يا عائشة، طنى لما أسرى بى إلى السماء أدخلنى جبرئيل الجنة، فناولنى منها تفاحة فأكلتها فصارت نطفة فى صلبى فلما نزلت واقعت خديجة، ففاطمة من تلك النطفة و هى حوراء إنسية، كلما إشتقت إلى الجنة قبلتها.
حديث اول: فاطمه حوريه‏اى انسان‏گونه
... از عايشه نقل است كه مى‏گويد:
گفتم: اى رسول خدا (ص)! شما را چه شده است؟ هنگامى كه فاطمه (س) مى‏آيد او را مى‏بوسيد و حتى زبانتان را در دهانش مى‏گذاريد، مثل اينكه مى‏خواهيد عسل به او بخورانيد؟
پيامبر (ص) فرمودند: همين طور است عايشه! چون من به معراج رفتم، جبرئيل مرا وارد بهشت كرد، پس به من سيبى از سيبهاى بهشت خوراند و آن سيب در صلب من نطفه شد، چون از آسمان نزول كردم با خديجه همبستر شدم، پس فاطمه (س) از همان نطفه است و او حوريه‏اى است انسان‏گونه، پس هرگاه مشتاق بهشت مى‏شوم او را مى‏بوسم.

  1ـ قال الحافظ أحمد بن على الخطيب البغدادى المتوفى (463) فى تاريخ ج 5، ص 87 ط بيروت، تحت الرقم 2418: أخبرنا محمد بن رزق، أخبرنا أبوالحسن أحمد بن محمد بن محمد بن عقيل بن أزهر بن عقيل الفقيه الشافعى (قال): حدثنا أبوبكر عبداللَّه بن محمد بن على بن طرخان، حدثنا محمد بن الخليل البلخى، حدثنا أبوبدر شجاع بن الوليد السكونى، عن هشام، عن أبيه.


موضوعات مرتبط: دینی ، ،
برچسب‌ها:
ادامه مطلب
[ شنبه 17 ارديبهشت 1390برچسب:, ] [ 18:32 ] [ علیرضا حمزه یی ] [ ]
عنوان: یورش به خانه وحی
محقق: گروه معارف و تحقیقات اسلامی
افسانه یا واقعیّت؟
اخیراً یک فرد ناآگاه از تاریخ صحیح اسلام در منطقه سیستان و بلوچستان مقاله اى درباره دخت گرامى پیامبر(صلى الله علیه وآله)نوشته و نام آن را «افسانه شهادت فاطمه زهرا(علیها السلام)» گذارده است. در این مقاله پس از ذکر مناقب و فضایل آن حضرت، خواسته است شهادت و بى حرمتى را که درباره آن حضرت انجام گرفته، منکر شود و بعضى دیگر، در سخنرانى هاى خود بر آن تأکید دارند.
از آنجا که بخشى از این مقاله، تحریف روشن تاریخ اسلام است، ما را بر آن داشت که به گوشه اى از این تحریف و بیان بخشى از این حقایق بپردازیم تا ثابت شود شهادت بانوى اسلام یک واقعیّت انکارناپذیر تاریخى است و اگر آنها چنین بحثى را آغاز نکرده بودند، ما در این شرایط، آن را دنبال نمى کردیم.
در این نوشتار امور ذیل را پى مى گیریم:
1. حضرت زهرا(علیها السلام) در لسان رسول خدا(صلى الله علیه وآله)
2. احترام خانه آن حضرت در قرآن و سنت.
3. هتک حرمت خانه آن حضرت.
به امید آنکه با تشریح این نقاط سه گانه، نویسنده مقاله، در برابر حقیقت سر تسلیم فرود آورد. و از نوشته خود نادم و پشیمان گردد و به جبران کار خود بپردازد.
این نکته حائز اهمیت است که تمام مطالب این نوشتار از منابع معروف اهل سنّت گرفته شده است.

موضوعات مرتبط: دینی ، ،
برچسب‌ها:
ادامه مطلب
[ چهار شنبه 14 ارديبهشت 1390برچسب:, ] [ 6:15 ] [ علیرضا حمزه یی ] [ ]
حضرت علی(ع) به عمر در حالیکه آنرا به اجبار جهت بیعت می بردند فرمود:

جز یک مطلب چیزی نمی گویم . شما را بخدا یادآور میشوم که ای مقداد و ابوذر و زبیر و سلمان ، من از پیامبر (ص) شنیدم که می فرمود : صندوقی از آتش وجود دارد که در آن دوازده نفرند، شش نفر از اولین و شش نفر از آخرین . آن صندوق در چاهی در قعر جهنم در صندوق قفل شده دیگری است . بر در آن چاه صخره ای است که هرگاه خداوند بخواهد جهنم را شعله ور نماید آن صخره را از در آن چاه بر می دارد و جهنم از شعله و حرارت آن چاه شعله ور می شود .

علی (ع) فرمود : شما شاهد بودید که از پیامبر(ص) درباره آنان و «اولین » سئوال کردم ، فرمود: اما «اولین» عبارتند از : فرزند آدم که برادرش (هابیل) را کشت،و فرعون فرعونها، و آن کسی که با ابراهیم(ع) درباره خداوند به منازعه پرداخت و دونفر از بنی اسرائیل که کتابشان را تحریف کردند و سنتشان را تغییر دادند، یکی از آنان کسی بود که یهودیان را یهودی نمود و دیگری نصاری را نصرانی کرد . و ابلیس ششمی آنان است .

 و اما«آخرین» عبارتند از دجال و این پنج نفر اصحاب سقیفه (ابوبکر و عمر و عثمان ....) و نوشته و جبت و طاغوتی که بر سر آن با هم عهد بسته اند بر عداوت با تو - ای برادرم - هم پیمان شده اند، و بعد از من بر علیه تو متحد می شوند . این و این ، که پیامبر(ص) آنان را برای ما نام برد و بر شمرد .

 سلمان می گوید : ما گفتیم : راست گفتی ، ما شهادت می دهیم که این مطلب را از پیامبر(ص) شنیدیم (1)

1- کتاب سلیم بن قیس هلالی ص


موضوعات مرتبط: دینی ، ،
برچسب‌ها:
[ چهار شنبه 14 ارديبهشت 1390برچسب:, ] [ 5:51 ] [ علیرضا حمزه یی ] [ ]
مفتي عربستان سعودي در خطبه‌هاي نماز جمعه شهر رياض، ضمن حمله شديد به شيعيان، وجود امام زمان(عج) را دروغي بزرگ دانست. به گزارش پايگاه اطلاع رساني شبكه خبري العالم، "شيخ عبدالعزيز آل الشيخ" (لعنت الله علیه )مفتي و رئيس كميته علماي عربستان افزود: "كساني كه اعتقاد دارند امام غايبي وجود دارد كه با ظهور خود اوضاع را تصحيح و احكام شرعي جديدي را برپا مي‌كند دروغگو و مغالطه گر هستند، اينان بايد بدانند دين ما دين كاملي است و پيامبر اكرم(ص)، همه رسالت را به طور كامل تبليغ كرد و اسلام ديگر نيازي به اضافه چيزي ندارد." شفاف كه اين خبر را داده افزوده است: بزرگ‌ترين مرجع ديني وهابي‌ها درحالي اين سخنان بي‌پايه را مي‌گويد كه همه مسلمانان اعم از شيعه و سني بر وجود امام زمان(عج) اتفاق نظر دارند و تنها اختلاف آنان در اين است كه شيعيان معتقد به غيبت امام هستند، ولي اهل سنت اعتقاد دارند كه امام زمان هنوز به دنيا نيامده است. اظهارات مفتي عربستان نشان مي‌دهد كه وهابيون به هيچ وجه با عقايد شيعيان آشنايي ندارند و تنها هم و غم آنان، سركوب پيروان اهل بيت(ع) است.

(خداوند تمام مفتی های ملعون عربستان را وآل سعود کافر را لعنت نماید)

اللم عجل لولیک الفرج


موضوعات مرتبط: دینی ، ،
برچسب‌ها:
[ چهار شنبه 14 ارديبهشت 1390برچسب:, ] [ 5:48 ] [ علیرضا حمزه یی ] [ ]

وقتي كه امام زمان(عج) شيعيان بحرين را نجات دادند

اين روزها با بيداري اسلامي، شاهد تحولات گسترده‌اي در منطقه هستيم. اما بحرين حالت ويژه‌تري را به خود اختصاص داده و در كنار تمام صحنه‌هاي زيباي قرائت دعاي فرج امام زمان(عج) در ميدان لؤلؤ ، اينك بحرين شرايط مظلومانه‌تري را به خود گرفته و تمام شيعيان و مسلمانان واقعي در بحرين شرايط سختي را تجربه مي‌كنند.

به گزارش جهان اما اين شرايط، به گونه‌اي ديگر مسبوق به سابقه است و آن هنگامي است كه پادشاه بحرين مي‌رفت تا با دسيسه وهابيون زمانه خود، شيعيان بحرين را به شهادت برساند اما با عنايت مستقيم امام زمان(عج) شيعيان بحرين نجات يافتند.

اين واقعه كه با عنوان قضيه انار در روضه‌هاي مرحوم كافي معروف است، حكايت از حضور يك ناصبي متعصب و دشمن اهل بيت پيامبر(ص) به عنوان وزير حاكم وقت بحرين دارد كه از هيچ دسيسه‌اي جهت ضربه زدن به شيعيان كوتاهي نمي‌کرد و در مهمترين دسيسه‌اش، اناري را خدمت حاكم ارائه مي‌كند كه با حك شدن برجسته مطالبي خلاف عقايد شيعيان بر روي آن و جلوه دادن آن به عنوان معجزه الهي و دليلي بر بطلان شيعيان، حاكم را قانع مي‌نمايد كه در صورت عدم پاسخ مناسب شيعيان در برابر اين واقعه يا شيعيان مطيع خواسته‌هاي آنها شده يا كشته شوند.

بزرگان شيعيان بحرين نيز با احضار حاكم و با مشاهده اين انار، مضطرب و از حاكم سه روز مهلت مي‌خواهند. سپس با تشكيل جلسه و انتخاب سه نفر از پرهيزكارترين افراد، قرار را بر اين مي‌گذارند كه هر شب يك نفر به بيابان رفته و تا صبح به عبادت مشغول و از خداوند به وسيله امام زمان(عج) ياري بخواهند. بعد از آنكه نفر اول و دوم تا صبح عبادت مي‌كنند و نتيجه‌اي نمي‌گيرند نوبت به محمد ابن عيسي بحريني مي‌رسد و در همان شب امام زمان (عج) به داد شيعيان بحرين مي‌رسند و با برداشتن پرده از اين راز براي محمد ابن عيسي بحريني و اشاره به اين موضوع كه انار مذكور قبل از رشد كامل در قالبي سفالين با مطالب حك شده و موهوم روي آن به اين شكل ظاهر گشته و با دادن آدرس دقيق مكان اختفاي قالب سفالين در منزل وزير ناصبي و نيز خبر از وجود دود و خاكستر در درون انار، اين توطئه را از سر شيعيان بحرين دور مي‌سازند.
اما پاسخ امام زمان(عج) به سوال محمد ابن عيسي بحريني مبني بر علت تاخير دو روزه در حل اين مشكل نيز قابل توجه است. ايشان در برابر سوال وي مي‌فرمايند: تقصير خودتان است كه پس از سه روز به داد شما رسيدم؛ چرا كه خودتان از حاكم سه روز فرصت خواستيد. اگر در همان مجلس حاكم، مرا صدا مي‌زديد و مي‌گفتيد يا صاحب الزمان! همان جا راه حل را به شما مي‌نماياندم.


موضوعات مرتبط: دینی ، ،
برچسب‌ها:
[ دو شنبه 12 ارديبهشت 1390برچسب:, ] [ 12:17 ] [ علیرضا حمزه یی ] [ ]

پیغمبر اکرم (ص) می فرماید: در آسمان چهارم قبه ای دیدم که از آن قبه بهتر ندیدم و دارای چهار رکن و چهار در بود ، که آنرا با ستبرق سبز پوشاننیده بودند از جبر ئیل پرسیدم که این چه قبه است . گفت : این صورت شهریست که شیعیان تو و شیعیان وصی تو علی ابن ابیطالب(ع) در آن جمع خواهند شد .

 پیغمبر فرمود : چون بار دیگر نگریستم دیدم پیرمردی در آن نشسته ، گفتم : کیست این ؟ گفت این شیطان است ، در این زمین رحل و اقامت انداخته تا مردم را از دوستی ولایت علی (ع) پسر عمت منع نماید . پیغمبر اکرم فرمود: مرا به آنجا برسان ، و بکمتر لحظه رسیدم و سرپایی به شیطان زد فرمود: از این سرزمین بلند شو که تو را در دوستان ما راهی نیست و نصیبی از آنها نداری .(1)

1- کتاب معراج پیامبر(ص)
 


موضوعات مرتبط: دینی ، ،
برچسب‌ها:
[ شنبه 10 ارديبهشت 1390برچسب:, ] [ 22:18 ] [ علیرضا حمزه یی ] [ ]

شیعه واقعی چنین است

بعد از شهادت امام صادق (علیه السلام) به منزل ایشان رفتم تا به همسر حضرت، جنابم حمیده تسلیت بگویم. از ایشان خواستم که درباره آخرین روز امام برایم بگوید. گفت: آقا فرمود: بگویید همه خویشانم حاضر شوند. وقتی همه حاضر شدند، فرمود

 


موضوعات مرتبط: دینی ، ،
برچسب‌ها:
ادامه مطلب
[ جمعه 9 ارديبهشت 1390برچسب:, ] [ 22:4 ] [ علیرضا حمزه یی ] [ ]

آیه 31 سوره قمر:«ما فقط يك صيحه [صاعقه عظيم‏] بر آنها فرستاديم و بدنبال آن همگى بصورت گياه خشكى درآمدند»


موضوعات مرتبط: دینی ، ،
برچسب‌ها:
ادامه مطلب
[ پنج شنبه 8 ارديبهشت 1390برچسب:, ] [ 4:50 ] [ علیرضا حمزه یی ] [ ]

در بعضی از موارد ، شیطان از افعال و کارهای انسان به حدی خوشحال می شود که باعث فریاد زدن او می شود و آن خوشحالی ها در 9 مورد می باشد که در ذیل به ذکر آنها می پردازیم .

1- در هنگام مرگ عالم

امام صادق (ع) می فرماید : به اندازه ای که مرگ عالم ، فقیه ، دانشمند ، شیطان را خوشحال می کند ، هیچ چیز دیگر او را خوشحال نمی کند .(1)

2- هم نشینی با زنان سست ایمان

شیطان می گوید : از جمله کسانی که اندوه مرا زایل و باعث سر خوشی و شادابی من می شوند و به همین خاطر آنها را بر گردن خود سوار می کنم زن ها هستند ، آنان نور چشمان من هستند ، وقتی که لعن و نفرین بندگان پاک و صالح خدا برمن جمع می شود ، پیش زنها می روم با هم نشینی و گفتگو با آنها ، تمام ناراحتی من بر طرف می شود .

3-  بازی با الاغ 

شیاطین از الاغ خوششان می آید ، بخصوص اگر الاغ سیاه باشد . همواره با او بازی می کنند ، گاهی آنها را می ترسانند ، الاغ رم می کند و صاحب خود را برزمین می رند و شیاطین می خندند . گاهی خاری زیر دم آن می گذارند ، الاغ می جهد و لگد می زند . گاهی هم صاحب الاغ می خواهد از راهی برود که شیاطین دم الاغ را می گیرند و نمی گذارند (2)

4- دلالان اجناس

از شیطان پرسیدند : کدام طایفه از مردم را بیشتر دوست داری؟

گفت: دلالان را ، چون من به دروغ گویی آنان قانع بودم ، آنها قسم را هم بر آن افزایند

5- هم جنس بازی در زنان و مردان

 روزی حضرت سلیمان (ع) با شیطان ملاقات کرد و از او پرسید: چه کاری نزد تو محبوب تر است که همان نزد خدای متعال منفورترین کارهاست؟

شیطان در جواب گفت : درهم آمیختن مرد به مرد و زن به زن .

6- در هنگام نزاع بین دو نفر

وقتی دو نفر باهم نزاع می کنند و با هم قهر می کنند ، شیطان از خوشحالی در پوست خود نمی گنجد ، فریاد می زند و می رقصد(3)

7- استفاده از لباس قرمز

شیطان از رنگ لباس قرمز خوشش می آید ، چون خون انسانها و حیوانات قرمز است . شیطان با دیدن رنگ قرمز آرام می شود ، آن ملعون تشنه خون است و از خونریزی استقبال می کند .

 8- هنگام قهقهه زدن 

در حدیثی داریم که : خنده مومن تبسم است . بنابر این قهقهه زدن دوستان در مجالس لهو و شب نشینی و مجالس عروسی شیطان را به قدری خوشحال می کند که از شدت شادی در پوست خودش نمی گنجد.

9- هنگام عریان شدن

 در احادیث داریم کراهت دارد انسان بدون لنگ یا پوشش در زیر آسمان ، یا در میان حمام غسل کند (4)

1- بحارالانوار ج 63 ص 221

2- مجمع النوارین ج حیوان ص 252
 

3- مجمع النوارین ج حیوان ص 111

4- سفینه ابحار ج 2 ص 343
 


 


موضوعات مرتبط: دینی ، ،
برچسب‌ها:
[ چهار شنبه 7 ارديبهشت 1390برچسب:, ] [ 17:21 ] [ علیرضا حمزه یی ] [ ]

 

دوستان عزیز همان طور که میدانید روایات بسیاری راجع به سید خراسانی نقل شده است. اطلاق لقب «سید خراسانی» به مقام معظم ولی فقیه نیز بیشتر از ناحیه‌ی جوانان حزب‌الهی و عاشق لبنان آغاز و شایع گردید و بر این اطلاق نیز ایراد چندانی هم وارد نیست. یعنی فرقی نمی‌کند که ایشان را «ولی‌فقیه» صدا کنند یا «ولی‌امر» یا «زعیم» یا «سید خراسانی» و یا «آیت‌الله العظمی خامنه‌ای» یا «مقام معظم رهبری» و ... . مهم اطاعت است.

شاید برخی از علامات بیان شده راجع به سید خراسانی، از جمله اهل خراسان بودن[اگر چه ظاهراً ایشان اصالتاً اهل خامنه در آذربایجان هستند، ولی دوران تحصیلات خود را در مشهد مقدس سپری نمودند]، علامت روی دست راست، انتخاب شدن به رهبری بدون رغبت و میل از سوی ایشان و ...، با مقام معظم ولایت حضرت آیت‌ا... العظمی خامنه‌ای مطابقت داشته باشد، ولی به هیچ وجه نمی‌توان به طور حتم و یقین و مطمئن بیان داشت که ایشان همان «سید خراسانی» مطروحه در احادیث و روایات می‌باشند.
اما، در خصوص این که چرا ایشان موضعی در نفی یا تأیید اطلاق این قیاس یا تصدیق اتخاذ ننمودند؟ باید اذعان داشت که نمی‌شود انتظار داشت ایشان در رابطه با هر سخنی که در هر گوشه‌ی دنیا و از ناحیه‌ی هر شخص، گروه یا دسته‌ای مطرح می‌گردد، اعلام مواضع نمایند و چنین انتظاری منطقی نمی‌باشد. مضاف بر این که تأیید یا تکذیب موضوع از ناحیه‌ی ایشان جوی ایجاد می‌نماید که نه تنها به هیچ وجه ضرورتی برای اسلام و انقلاب و کشور ندارد، بلکه موجب سوء استفاده‌های تبلیغاتی دیگران در ایجاد بحران (جنگ نرم) می‌گردد.

مسلمان باید عاقل و زیرک باشد. اساس و مهم این است که اگر شخص ایشان همان «سید خراسانی» باشند یا نباشند، نباید هیچ تفاوت و تغییری در رفتار مؤمنین و مسلمانان معتقد به «ولایت» صورت بپذیرد و اصل این است که ما در دوران غیبت موظف به اطاعت و حمایت از «ولی امر» مسلمین هستیم و نه از «سید خراسانی». حتی اگر امروز شخصیتی به نام «سید خراسانی» بیاید و واقعاً هم او باشد، موظف است که تحت امر «ولی‌امر» مسلمین عمل نماید و از او اطاعت کند.
ضمن آنکه باید گفت در روایات خراسان به عنوان ایران نام برده میشود همانطور که طالقان در روایات آمده است . سید خراسانی در واقع یعنی بزرگ ایرانیان که همان ولایت فقیه می باشد . ماهم دوست داریم آقای خامنه ای همان سید خراسانی باشد ولی فرض بگیری نباشد اون وقت خواهید دید چه ضربه ای به شیعه خواهد خورد و چقدر کسانی که دنبال اینگونه تفاسیر بوده اند از امر ظهور دلسر خواهند شد مهم اطاعت از ولی فقیه است هرچند اینجانب عقیده دارم مقام عظمای ولایت از آن سید خراسانی در روایت بالاتر می باشد چراکه سید خراسانی روایت زمانی پرچم این انقلاب را به ولی عصر(عج) می دهد که ایرانیان از فتنه ها و حوادث پیروز بیرون آمده و یک کشور کاملا مقتدر می باشند این در حالیست که زحماتی که امام راحل ما و مقام معظم ولایت در این دوران کشیده و می کشند بسیار طاقت فرسا است .
اما راجع به دیگر شخصیت‌هایی که در روایات قید شده است، مانند: سید خراسانی، یمانی، شعیب صالح ... یا حتی شخصیت‌های دشمن مانند: دجال یا سفیانی، دقت شود که قیاس آنها با شخصیت‌های معاصر یا از روی کید دشمن و یا از عوامی دوست است. که البته به کید و مکر دشمن نزدیک‌تر می‌باشد.

دشمنان در ترفندهای فرهنگی و تبلیغاتی خود (جنگ نرمهمیشه از روش‌های دو سویه بهره می‌برند. یعنی مطالبی را مطرح و شایعه می‌کنند که تأیید یا تکذیب آنها به ضرر مسلمانان انقلابی و اهداف انقلاب و ثبات نظام تمام می‌شود.
به عنوان مثال: اگر شایع کردند که گویا «شعیب صالح» همان احمدی نژاد است، سبب می‌شود که معتقد به «شعیب صالح» در تطبیق مصداق به خطا افتد و موافق آقای احمدی نژاد نیز او را بیش از آن چه هست ببیند و مخالف آقای احمدی نژاد نیز هم به «شعیب صالح» بخندد و هم به ایشان و در نتیجه دشمن سوء استفاده کند که همه‌ی باورهای شیعیان این چنین است!
اما، همان‌طور که بیان گردید، این شایعات و اعوجاجات، فقط در افراد بسیار عوام مؤثر می‌افتد و برای شیعه‌ی هوشیار و بصیر، هیچ فرقی ندارد که اصلاً سید خراسانی، یمانی، شعیب ... و هم چنین دشمنانی چون دجال، سفیانی و ... به دنیا آمده باشند یا خیر و هم اکنون مصداقشان وجود خارجی داشته باشد یا خیر و همین افراد باشند یا خیر. چرا که وظایف مسلمان آگاه و شیعه‌ی بصیر روشن است. او هیچ وظیفه‌ای ندارد که تعقیب کند آیا سید خراسانی آمده است یا خیر و اگر آمده کیست؟ بلکه وظیفه دارد که معارف اسلامی را کسب نماید خود را به سلاح علم و تقوا قوی سازددشمن شناس باشد مطیع ولایت، فقه، فقاهت باشد و نه تنها در جهت استقرار حکومت اسلامی دست کم در بلاد مسلمین بکوشد، بلکه با جان و مال و همه‌ی وسایل ممکن از منافع اسلام، مسلمین و نظام اسلامی دفاع نماید.
دوست عزیز و دوستان سعی کنید منتظر واقعی باشید و یک فرد منتظر اولین کاری که میکند انجام واجبات دین و ترک محرمات دین است . از فتنه دشمن غاقل نشوید و مطیع امر ولی فقیه و مراجع دین باشید .
اللهم عجل لولیک الفرج

موضوعات مرتبط: دینی ، ،
برچسب‌ها:
[ سه شنبه 6 ارديبهشت 1390برچسب:, ] [ 4:41 ] [ علیرضا حمزه یی ] [ ]

رسول اکرم (ص) می فرماید :

علت وجوب نماز صبح

اما نماز صبح ، پس هنگامی که آفتاب طلوع کرد ، مثل اینکه بر شاخهای شیطان طلوع می کند ، پرورگار م مرا امر نموده که قبل از طلوع خورشید و قبل از آن که کافران برای آفتاب سجده کنند ، نماز صبح بخوانم ؛ تا امتم برای خداوند سجده نمایند ، و زود به جای آوردن آن در پیشگاه خداوند محبوبتر است . این نمازی است که ملائک شب و روز شاهد آن می باشند .(1)

 علت وجوب نماز ظهر 

همانا در هنگام زوال آفتاب ، همه چیز در این عالم خلقت خداوند سبحان را تسبیح می گویند و به  حمد خدا مشغول می شوند مگر عرش خدا ، و در این موقع خداوند بر من درود می فرستد ، در این ساعت خداوند نماز را بر من و امتم واجب ساخت که در قرآن مجید آمده است ، نماز را وقت زوال آفتاب تا اول تاریکی شب به پا دارید ، و این ساعتی است که جهنمیان را در قیامت به جهنم وارد می کنند ، پس در این ساعت هر مومنی در حال رکوع و یا سجود یا ام مشغول باشد خداوند سبحان جسدش را بر آتش جهنم حرام می گرداند (2)

علت وجوب نماز عصر

و آن ساعتی است که حضرت آدم از آن میوه که از خوردن آن نهی شده بود ، خورد و خداوند او را از بهشت خارج کرد ، پس خداوند ذریه حضرت آدم را امر به نماز عصر نمود ، و خداوند سبحان این نماز عصر را برای امت من نیز اختیار نمود و این نماز از محبوبترین نمازها در نزد خداوند است و مرا سفارش نمود به حفظ بیشتر این نماز در بین نمازهای یومیه.(2)

علت وجوب نماز مغرب

و آن ساعتی است که خداوند سبحان توبه حضرت آدم را در آن ساعت قبول نمود ، و پذیرقتن توبه آدم بعد از سیصد سال پس از از خوردن حضرت آدم از آن میوه درخت نهی شده بود ، طول کشید و در روزهای آخر یک روز که بین نماز عصر و عشاء مانند هزار سال بود و حضرت آدم سه رکعت نماز مغرب به جا آورد ، رکعتی برای خطای خویش و رکعتی برای خطای همسرش حوا و رکعتی برای قبول توبه اش ، پس خداوند این سه رکعت را بر امتم واجب کرد . در هنگام مغرب دعاء مستجاب می شود ، پروردگارم به من وعده داده که دعا مومنین را در این وقت مستجاب نماید و این همان نمازی است که خداوند در قرآن مرا به آن امر نموده و فرمود خدا را هنگام شام و صبحگاه در نماز مغرب و صبح تسبیح و ستایش گویید (2)

علت وجوب نماز عشاء

پس همانا در قبر و در روز قیامت تاریکی همه جا را فرا گرفته است ، لذا پروردگارم به من و امتم نماز اعشاء را امر فرمود ، برای نورانیت قبر و روشن ساختن آن ، و این که به من و امتم نوری صراط عطا فرماید ، و هرکس قدمی در راه نماز عشاء بردارد ، خداوند بدنش را از آتش جهنم حرام می گرداند و این نمازی است که پروردگارم آن را برای مرسلین و انبای قبل از من اختیار نمود.(2)

1- وسائل الشیعه ج 3، ص 9

2- وسایا الشیعه ج3 ، ص 8


موضوعات مرتبط: دینی ، ،
برچسب‌ها:
[ دو شنبه 5 ارديبهشت 1390برچسب:, ] [ 15:38 ] [ علیرضا حمزه یی ] [ ]

در کتاب ابلیس ج 2، ص 187 نوشته شده است که : روز قیامت کلاهی از آتش بر سر شیطان گذاشته می شود و لباسی نیز از آتش بر شیطان پوشانده می شود و او را سوار بر الاغ کرده و به سوی جهنم می برند ، در این هنگام شیطان چند طایفه از مردم را که در دنیا از پیروان و طرفداران او بوده اند طلب می کند و آنها را با خود به جهنم می برد که آنها دسته دسته صدا کرده و با خود می برد .

الف) تجارت کنندگان شیطان

شیطان فریاد زده و می گوید : کجا هستند تجارت کنندگان من؟

در جواب شیطان می گویند : تجارت کنندگان تو چه کسانی هستند ؟ آنها را برای ما معرفی کن تا آنها را برای تو حاضر نماییم .

شیطان می گوید : آنها دو گروه هستند : گروه اول که شراب فروشان و شراب سازان هستند و گروه دوم که عشاران یا همان کسانی هستند که پول زور می گیرند.

ب) اذان گویان شیطان

بعد از آنکه تجارت کنندگان شیطان را به نزدش برای بردن به جهنم بردند ، باز فریاد می زند و می گوید : اذان گویان من کجا هستند ؟ در جواب او می گویند : اذان گویان تو چه کسانی هستند ؟ و دارای چه خصوصیاتی می باشند .

شیطان می گئید : مطربان ، صاحبان بربط ، عود ، دف ، صنج ، دهل ، صرنا ، مزامیر و نوازندگان در مجالس لهو و لعب و باطل می باشند .

ج ) شرکاء شیطان

 بعد از آ«که تجار و اذان گویان شیطان را به نزدش بردند ، باز فریاد می زند و می گوید : شریکان من کجایند ، آنان را حاضر کنید . در جواب شیطان می گویند : شریکان تو چه کسانی و دارای چه ویژگیهایی هستند ؟

 شیطان می گوید : آنان قمار بازان بی حمیت و بی غیرتلنی هستند که حتی ناموس خود را در قمار می بازند .

د) پرچمنداران شیطان

 شیطان در مرتبه چهارم فریاد می زند علمداران من کجایند ؟ آنان را نزد من بیاورید .

 در جواب شیطان می گویند : علمداران تو چه افرادی و داراتی چه خصوصیاتی هستند ؟

شیطان می گوید : آنان کسانی هستند که برای رضایت و خشنودی ظالمان ، چوب و شلاق در دست می گرفتند و به سر و صورت مردم بی گناه می زدند و آنان را زیر شکنجه قرار می دادند و در عوض ، پولی از ظالمان گرفته و با آن پول ، خرج زندگی و معیشت خود را تامین می کردند.

ه ) شاگردان شیطان

آخرین گروهی که شیطان آنها را صدا زده به سوی خود می خواند و فریاد می زند و می گوید که : شاگردان زبر دست من کجا هستند ؟

 درجواب شیطان می گویند : شاگردان تو چه کسانی هستند و دارای چه ویژگیهای می باشند ؟

شیطان می گوید : شاگردان من ، ساحران و جادوگران هستند .

فرشتگان عذاب ، پنج گروهی را که شیطان آنها را صدا زده ، از میان خلایق جمع آوری نموده و زیر پرچم شیطان قرار داده و همه را همراه هم روانه جهنم می نمایند .
 


موضوعات مرتبط: دینی ، ،
برچسب‌ها:
[ شنبه 3 ارديبهشت 1390برچسب:, ] [ 17:52 ] [ علیرضا حمزه یی ] [ ]

پیامبر (ص) فرمودند : پس آدم پس از روزه گرفتن ایام البیض از روی اندوه نشست و سر را در میان زانو گذاشت و گفت : اندوهگین و غمگین خواهم بود تا امر خدا برسد . پس حق تعالی جبرئیل را بسوی او فرستاد و گفت : ای آدم ، چرا تو را اندوهناک و محزون می بینم ، گفت : پیوسته چنین غمگین خواهم بود تا امر خدا برسد . جبرئیل گفت : من فرستاده خدا به سوی توام ، خداوند تو را سلام می رساند و می فرماید : ای آدم

«حیاک الله و بیاک»

 گفت : معنی ـحیاک الله » را دانستم یعنی خدا تو را زنده بدارد ، پس «بیاک» به چه معنی می باشد ؟

جبرئیل گفت : یعنی خدا تو را خندان می گرداند .

 پس آدم به سجده رفت و چون سر از سجده برداشت ، سر به سوی آسمان بلند کرد و گفت : خداوندا ، حسن و جمال مرا زیاده گردان ؛ چون صبح شد ، ریش بسیار سیاهی بر روی او روییده بود ، دست بر آن زد و گفت : پروردگارا ، این چیست ؟ فرمود : این لحیه است ، زینت دادم تو را به این و فرزندان تو را تا روز قیامت .(1)

1- علل الشرایع ، ص 338 / حیوه القلوب ج 1 ص 163 و 164

 


موضوعات مرتبط: دینی ، ،
برچسب‌ها:
[ سه شنبه 30 فروردين 1390برچسب:, ] [ 15:53 ] [ علیرضا حمزه یی ] [ ]

از رسول خدا (ص) روایت شده است که فرمودند: « چون آدم نافرمانی خداوند را انجام داد ، منادی از عرش او را ندا کرد و گفت : ای آدم ، از جوار من بیرون رو ، به درستی که هر که نافرمانی من  کند، در جوار من نمی باشد ، پس حضرت آدم گریست و ملائکه نیز گریستند ، پس حق تعالی جبرئیل را به سوی او فرستاد ، پس او سیاه شده به زمین فرستاد و چون ملائکه آدم را به این حال مشاهده کردند ، فریاد برآوردند و گریستند و صدای گریه شان بلند شد و گفتند : پروردگارا خلقی آفریدی و از روح برگزیده ی خود در او دمیدی و ملائکه را به سجده ی او در آوردی وبه یک گناه ، سفیدی او را به سیاهی مبدل کردی.

 پس ندا کرد منادی از آسمان که امروز را برای خداوند روزه بگیر و آن روز سیزدهم ماه بود و چون آدم آن روز را روزه گرفت ، ثلث سیاهی او بر طرف شد ، پس روز چهاردهم ماه نیز به او ندا رسید که روزه بدار امروز را برای پروردگارت . چون آن روز را نیز روزه گرفت ، دو ثلث سیاهی از او برطرف شد . پس روز پانزدهم نیز به او ندا رسید که روزه بدار و او نیز روزه داشت ، پس همه سیاهی او برطرف شد ؛ پس به این سبب این روزها را ایام البیض نامیدند . پس از آسمان منادی ندا داد که ای آدم ، این سه روز را برای تو و فرزندان تو مقرر داشتیم که هرکس در هر ماه این سه روز را روزه دارد ، چنان باشد که تمام عمر را روزه گرفته باشد .


موضوعات مرتبط: دینی ، ،
برچسب‌ها:
[ سه شنبه 30 فروردين 1390برچسب:, ] [ 15:38 ] [ علیرضا حمزه یی ] [ ]

سهیل بن غزوان بصری گفت ، از حضرت باقر(ع) شنیدم که فرمود : زنی از جنیان بنام عفراء گاهگاهی خدمت پیامبر اکرم (ص) می رسید از سخنان آن جناب میشنید و برای جنیان صالح نقل می کرد آنها بوسیله آن زن اسلام می آوردند .

 پیامبر (ص) مدتی او را ندید حالش را از جبرئیل پرسید گفت : او بدیدن خواهرش رفته که او را در راه خدا دوست می دارد . پیامبر اکرم (ص) فرمود : خوش بحال محب ورزان در راه خدا . پروردگار بزرگ در بهشت پایه ای از یاقوت قرمز آفریده که بر روی آن هفتاد هزار قصر است و در هر قصر هفتاد هزار غرفه است ، خداوند آنها را برا ی محبت ورزان و دیدار کنندگان قرار داده .

 سپس فرمود عفراء ، چه مشاهده کردی . عفراء جواب داد عجائب زیادی . پرسید : عجیب ترین چیزی که دیدی چه بود . در جواب گفت : ابلیس را در دریای سبز دیدم روی سنگ سفیدی که دست به آسمان برداشته بود و میگفت : خدایا وقتی بسوگند خود وفا کردی و مرا داخل جهنم نمودی ، از تو در خواست میکنم بحق محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین (علیه و آله صلی الله ) که مرا نجات دهی و با آنها محشور نمائی .

 به او گفتم : ای ابلیس این اسمها چیست که خداوند را بوسیله آنها میخوانی . گفت : این اسمها را هفت هزار سال قبل از خلقت آدم در ساق عرش نوشته دیدم ، فهمیدم این ها گرامی ترین خلق در نزد خدایند . از خداوند بحق آنها در خواست میکنم . پیامبر اکرم (ص) فرمود : قسم بخدا اگر تمام اهل زمین با همین خدا را سوگند دهند خواسته آنها را می پذیرد (1)

1- بحار الانوار ج 7 صفحه12


موضوعات مرتبط: دینی ، ،
برچسب‌ها:
[ دو شنبه 29 فروردين 1390برچسب:, ] [ 13:27 ] [ علیرضا حمزه یی ] [ ]

سهیل بن غزوان بصری گفت ، از حضرت باقر(ع) شنیدم که فرمود : زنی از جنیان بنام عفراء گاهگاهی خدمت پیامبر اکرم (ص) می رسید از سخنان آن جناب میشنید و برای جنیان صالح نقل می کرد آنها بوسیله آن زن اسلام می آوردند .

 پیامبر (ص) مدتی او را ندید حالش را از جبرئیل پرسید گفت : او بدیدن خواهرش رفته که او را در راه خدا دوست می دارد . پیامبر اکرم (ص) فرمود : خوش بحال محب ورزان در راه خدا . پروردگار بزرگ در بهشت پایه ای از یاقوت قرمز آفریده که بر روی آن هفتاد هزار قصر است و در هر قصر هفتاد هزار غرفه است ، خداوند آنها را برا ی محبت ورزان و دیدار کنندگان قرار داده .

 سپس فرمود عفراء ، چه مشاهده کردی . عفراء جواب داد عجائب زیادی . پرسید : عجیب ترین چیزی که دیدی چه بود . در جواب گفت : ابلیس را در دریای سبز دیدم روی سنگ سفیدی که دست به آسمان برداشته بود و میگفت : خدایا وقتی بسوگند خود وفا کردی و مرا داخل جهنم نمودی ، از تو در خواست میکنم بحق محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین (علیه و آله صلی الله ) که مرا نجات دهی و با آنها محشور نمائی .

 به او گفتم : ای ابلیس این اسمها چیست که خداوند را بوسیله آنها میخوانی . گفت : این اسمها را هفت هزار سال قبل از خلقت آدم در ساق عرش نوشته دیدم ، فهمیدم این ها گرامی ترین خلق در نزد خدایند . از خداوند بحق آنها در خواست میکنم . پیامبر اکرم (ص) فرمود : قسم بخدا اگر تمام اهل زمین با همین خدا را سوگند دهند خواسته آنها را می پذیرد (1)

1- بحار الانوار ج 7 صفحه12


موضوعات مرتبط: دینی ، ،
برچسب‌ها:
[ دو شنبه 29 فروردين 1390برچسب:, ] [ 13:27 ] [ علیرضا حمزه یی ] [ ]

از امام حسن مجتبی(ع) روایت شده است که گروهی از یهود از رسول خدا (ص) پرسیدند: به چه علت خداوند پنج نماز در پنج وقت بر امت تو در ساعت های شب و روز مقرر ساخته است؟

فرمود: « نماز عصر ، پس از آن ساعتی است که آدم در آن ساعت از آن درخت خورد و خدا او را از بهشت بیرون کرد. پس خدا امر کرد ذریتش را به این نماز تا روز قیامت و اختیار کرد آن را برای امت من ، پس آن محبوب ترین نمازها به سوی من است و اما نماز شام ، آن ساعتی است که خدا توبه ی آدم را قبول کرد و میان آن وقت که خورد از آن درخت و میان آن توبه ی او را قبول کرد ، سیصد سال بود از روزها ی دنیا و در روزها ی آخرت روز مثل هزار سال است . پس آدم سه رکعت نماز کرد ، یک رکعت برای خطای خود و یک رکعت برای خطای حوا و یک رکعت برای تئبه ی او ، پس حق تعالی این سه رکعت را واجب کرد بر امت من .»

پس گفت : به چه علت وضو بر آن چهار عضو واقع شد ؛ در حالی که این ها پاک ترین اعضایند در بدن ؟

فرمود:«چون شیطان آدم را وسوسه کرد و نزدیک درخت آمد وبه سوی درخت نظر کرد ، آبرویش رفت و چون برخاست و روانه شد و آن اول قدمی بود که بسوی کناه روانه شد . پس به دست خود آن میوه را گرفت و از آن خورد ، زیورها و حله ها از بدنش پرواز کرد . پس دست خود سر گذاشت و گریست و چون حق تعالی توبه ای  او را قبول کرد . واجب گردانید بر او و ذریتش وضو را بر این چهار عضو و امر کرد که رو را بشوید ، برای آن که به آن درخت نظر کرد و امر کرد که دست ها را بشوید ، چون به سوی آن درخت دراز کرد و گرفت و امر کرد او را به مسح سر ، چون دست را بر سر گذاشت و امر کرد او را به مسح پاها ، برای این که به سوی گناه راه رفت .

گفت : خبر ده مرا که به چه سبب سی روز روزه بر امت تو واجب شده است ؟

فرمود : چون آدم از آن درخت خورد ، سی روز در شکمش ماند ، پس خدا بر فرزندانش سی روز گرسنگی و تشنگی را واجب گردانید و آنچه می خورند در شب ، تفضلی از خدا بر ایشان و بر آدم نیز چنین واجب بود . پس خدا بر امت من این را واجب گردانید . چنانچه در قرآن فرموده است :

« بر شما نوشته شده است روزه ، چنانچه نوشته شده بود بر آنها که پیش از شما بودند.»(1)


موضوعات مرتبط: دینی ، امامت و معصومین ، ،
برچسب‌ها:
[ یک شنبه 28 فروردين 1390برچسب:, ] [ 17:2 ] [ علیرضا حمزه یی ] [ ]

 

آینده از آن حزب اللهی هاست

مقام معظم رهبری

 

 

 با نظرات سازنده خود ما را در این رابطه یاری فرمایید.  


موضوعات مرتبط: دینی ، ،
برچسب‌ها:
[ سه شنبه 23 فروردين 1398برچسب:, ] [ 13:40 ] [ علیرضا حمزه یی ] [ ]

 حدیث اول:

روایت شده از رسول اکرم(ص) که فرمود: زود است بیاید زمانی بر امت من که بت ها را پرستش نمایند . تعجب کردند اصحاب ، عرض نمودن ، ای پیغمبر خداوند، آیا پرستش می نمایند بت ها را؟ حضرت فرمود: آری ، هر درهمی از پول نزد آنان بتی است، سپس فرمود ، می آید در آخر الزمان مردمانی از امتم که در مساجد حلقه حلقه می نشینند و ذکر آنها دنیا و محبت دنیا می باشد ، با آنان همنشین مباشید،(یعنی در مجالس آنان ننشینید) ، که خدا از آنها دور و بیزار است.(1)

حدیث دوم:

اصبغ بن نباته از حضرت علی امیرالمومنین(ع) نقل کرده ، که شنیدم ، از حضرت امیر المومنین(ع) فرمود: ظاهر می شود در آخر الزمان نزدیک ظهور که بدترین زمانها می باشد زنها مکشفه عریان (کنایه از لباسهای بدن نما و بد حجابی) که بدون اجازه شوهر از خانه خارج می شوند، در حالتی که آرایش کرده باشند و خودشان را به نا محرم ارائه دهند و از دین خارجند؛ و در فتنه ها داخل می گردند ، سرعت کننده باشند بسوی لذتها ، میل کننده هستند به شهوترانیها ، محرمات خدا را حلال می شمارند و مخلد در جهنم می باشند .(2)

 

حدیث سوم:

حدیث شریف ذیل آیه شریفه: اسکن انت و زوجک الجنته. نقل شده است از حضرت رسول اکرم(ص) که فرمود، وقتیکه بیاید بر امت من هزارو صد و هشتاد سال، حلال می شود عز و بت و رهبانیت بر قله های کوه (کنایه از ازدواج نکردن) برای اینکه خلق در سال هزار و دویست اهل حرب و جنگ و قتل هستند، پس تربیت کردن سگ بهتر از تربیت بچه است، و اگر زن مار بزاید بهتر از زاییدن بچه است(3)

 

حدیث چهارم:

روایت کرده ابو حمزه ثمالی از حضرت ابی جعفر(ع) که فرمود:

یافتم در کتاب امیر المومنین(ع) که: پیغمبر اکرم(ص) فرمود: وقتیکه ظاهر شد زنا(یعنی عملی شد) فوت ناگهانی زیاد می شود، وقتیکهع کم فروشی شد، خداوند می گیرد نعمات خود را و مبتلا می کند آنها را (مردم) بگرانی و سختی. وقتیکه منع کردند و نداند خمس و واجبات مالشان را، زمین برکت خودش را از زراعت و میوه و معدنها می گیرد. زمانیکه بر گشتند از حکم خدا بسوی غیر حکم خدا، کمک شوند ستمگران و دشمنان آنها ، زمانیکه قطع رحم کردند ، قرار می گیرد مال در دست شریر ترین مردم اهل آن زمان . زمانیکه امر بمعروف و نهی از منکر نکردند و متابعت خوبان از اهل بیتم را نکردند (یعنی آل پیغمبر(ص)) مسلط گرداند خداوند اشرار را بر آنها ، در این هنگام خوبان آنها دعا می کنند مستجاب نمی شود.(4)

توضیح: اینها جزای اعمال است در دنیا، چه رسد بآخرت ، و بیچارگی هائی که مبتلا می گردند و هرچه فریاد کشند بجائی نرسند.

انشالله کشور عزیزمان و ملت مسلمان ایران با اطاعت از ولایت و توسل به اهل بیت از این بلاها دور باشند انشالله

1- جامع الخبار

2- من لا یحضره الفقیه ص 311

3- تفسیر روح البیان

4-عقابی الاعمال

 

 


موضوعات مرتبط: دینی ، ،
برچسب‌ها:
[ دو شنبه 22 فروردين 1390برچسب:, ] [ 12:57 ] [ علیرضا حمزه یی ] [ ]


شیطان و اختراع دین

امام صادق(ع) فرمود: مردی در زمانهای گذشته زندگی می کرد و می خواست دنیا را از راه حلال به دست آورد ، و ثروتی فراهم نماید که نتوانست.

از راه حرام کوشش کرد تا مالی به دست آورد نتوانست. شیطان برایش مجسم شد و آشکار گشت و کفت: از حلال و حرام نتوانستی مالی پیدا کنی ، می خواهی من راهی به تو بیاموزم که اگر عمل کنی به ثروت سرشاری برسی و عده ای هم پیرو پیدا کنی ؟

گفت: آری مایلم. شیطان گفت: از نزد خودت دینی اختراع کن و مردم را به آن دعوت نما . او کیشی اختراع کرد و مردم، گردش را گرفته و به مال زیادی رسید .

روزی متوجه شد کار ناشایستی کرده و مردمی را گمراه نموده است؛ تصمیم گرفت به پیروانش بگوید که گفته ها و دستوراتم باطل و اساسی نداشته است.

 هرچه گفت: آنها قبول نکردند و گفتند: حرفهای گذشته ات حق بود است و اکنون خودت در دینت شک کرده ای؟

 چون این جواب راشنید ؛ غل و زنجیری تهیه کرد و به گردن خود آویخت و می گفت: این زنجیر ها را باز نمی کنم تا خدای متعال توبه مرا قبول کند.

 خداوند به پیامبر آن زمان وحی نمود که به بگو: قسم به عزتم اگر آنقدر مرا بخوانی و ناله کنی که بند بندت از هم جدا شود دعایت را مستجاب نمی کنم، مگر کسانی که به مذهب تو مرده اند و آنها را گمراه کرده بودی به حقیقت کار خود اطلاع دهی و از کیش تو بر گردند

پند تاریخ ،ج 4 ، ص 251

موضوعات مرتبط: دینی ، ،
برچسب‌ها:
[ یک شنبه 21 فروردين 1390برچسب:, ] [ 4:20 ] [ علیرضا حمزه یی ] [ ]

اولین کسی که در پیشگاه با عظمت الهی تکبر نمود و به دستور خالق عمل نکرد.

- اولین کسی که معصیت و نافرمانی خدا را کرد و آشکارا با او مخالفت کرد.

- اولین کسی که به دروغ گفت: خدا گفته از این درخت نخورید، چون درخت جاوید است و اگر کسی از ان بخورد تا ابد زنده می ماند و با خدا شریک می شود.

- اولین کسی که قسم به دروغ خورد و گفت: من شما را نصیحت می کنم.

- اولین کسی که نماز خواند و یک رکعت آن چهار هزار سال طول کشید.

- اولین کسی که منبر رفت و برای ملائکه سخنرانی و صحبت کرد.

- اولین کسی که به خدا مشرک شد.

- اولین کسی که غنا و آواز خواند، همان زمانی که آدم (ع) از درخت نهی شده خورد.

- اولین کسی که از خوشحالی سرود خواند و آن هنگامی بود که آدم(ع) به زمین آمد.

- اولین کسی که نوحه خواند و گریست، چون او را به زمین فرستاند، به یاد بهشت و نعمتهای آن نوحه . گریه کرد.

- اولین کسی که لواط کرد، چون زمانی که به میان قوم لوط آمد خود را در اختیار آنان قرار داد تا با او لواط کنند.

- اولین کسی که دستور ساختن منجنیق را داد تا حضرت ابراهیم(ع) را با آن در آتش اندازند.

 اولین کسی که دستور ساختن نوره را در زمان حضرت سلیمان داد ، برای این که موهای اضافی پای بلقیس پادشاه سبا از زمین ببرند.

- اولین کسی که دستور ساختن شیشه را داد تا حضرت سلیمان (ع) آن را روی خندق گذارد و بلقیس را آزمایش کند.

- اولین کسی که با ابوبکر بیعت کرد تا مردم را منحرف کند و از مسیر حق برگرداند.

- اولین کسی که عبادت و بندگی او، فرشتگان را به تعجب در آورد.

- اولین کسی که به خدا خود اعتراض کرد.

- اولین کسی که خدا را در آسمان پرستید.

- اولین کسی که شبیه شدن به دیگران (مسخره کردن) را مطرح کرد و مردم را به آن تشویق کرد.

- اولین کسی که سحر و جادو کرد و آن دو را به مردم یاد داد.

- اولین کسی که ساز درست کرد و خود، آن را نواخت.

- اولین کسی که برای مخالفت با پیامبران ریش خود را تراشید.

- اولین کسی که برای مست شدن مردم، شراب درست کرد.

- اولین کسی که ساختن آلات موسیقی را به قابیل آموخت.

- اولین کسی که وقتی وارد جهنم می شود، خطبه می خواند.

- اولین کسی که مکر و حیله و خدعه نمود.

- اولین کسی که نقاشی کرد و چهره کشید.

- اولین کسی که آتش حسدش شعله ور شد.

- اولین کسی که به ناحق مخاصمه و جدال کرد.

- اولین کسی که خدای تعالی او را لعنت نمود و از ناراحتی فریاد کشید.

 - اولین کسی که به خدا کفر ورزید.

 - اولین کسی که گریه دروغی نمود.

- اولین کسی که عبادت و خلقت خود را ستود.

- اولین کسی که صورت های مجسمه و بت را ساخت.

- اولین کسی که جبرئیل و میکائیل و اسرافیل(ع) او را لعنت کردند.

- اولین کسی که از ترس ملائکه فرار کرد و خود را مخفی نمود .

- اولین کسی که دستور مساحقه نمود.

امام باقر(ع) فرمود: وقتی خواسته ابلیس در قوم لوط عملی شد، خود را بصورت زن درآورد و سراغ زنان آمد و گفت: آیا مردان شما با هم لواط می کنند؟ در جواب گفتند: آری. دستور داد شما نیز با هم مساحقه کنید.

نصیحتهای شیطان نوشته رو حالله کایینی و مهدی شعبانی مهردرانی


موضوعات مرتبط: دینی ، ،
برچسب‌ها:
[ شنبه 20 فروردين 1390برچسب:, ] [ 19:17 ] [ علیرضا حمزه یی ] [ ]

آفرینش حوا(ع)

روایت شده است که عبدالله بن سلام از رسول خدا(ع) پرسید :چرا آدم را ،آدم نامیدند؟

فرمود: برای اینکه از خاک روی زمین خلق شد.

 پرسید: آدم از همه خاک ها خلق شد یا از یک خاک؟

فرمود: اگر از یک خاک خلق می شد ، مردم یکدیگر را نمی شناختند و همه بر یک صورت بودند.

پرسید: ایشان را در دنیا مثل و مانندی هست؟

فرمود: خاک مثل ایشان است که در خاک سفید، و سبز و سرخ و رنگین و نیم رنگ و رنگ خاکی و کبود است و در آن شیرین و شوره زار و هموار و ناهموار و زمین سخت هست، چس به این سبب در میان مردم نرم و درشت و سفید و سرخ و زرد و رنگین و نیم رنگ و سیاه هست ،به رنگ خاک

پرسید آدم از حوا به هم رسید یا حوا از آدم؟

فرمود: بلکه حوا را خلق کرد از آدم. اگر آدم از حوا خلق می شد، طلاق به دست زنان بود و به دست مردان نمی بود.

پرسید؟ از کل او خلق شد ،یا از بعض او؟

فرمود: اگر از کل او خلق می شد، در قصاص حکم مردان و زنان یکی بود.

پرسید؟ از ظاهر آدم خلق شد یا از باطن او؟

فرمود: از باطناو و اگر از ظاهر او خلق می شد، هر آیینه زنان بی چادر می گشتند ، چنانچه مردان می گردند، پس به این سبب لازم شده است که زنان خود را مستور گردانند.

 پرسید: از جانب راست آدم خلق شده یا از جانب چپ؟

فرمود: اگر از جانب راستش خلق می شد، هر آیینه مرد و زن در میراث مساوی بودند، چون از جانب چپ او مخلوق شده است، زن یک سهم از ارث می برد و مرد دو سهم و شهادت دو زن برابر شهادت یک مرد است

پرسید؟ از کجای او مخلوق شده؟

فرمود: از طینتی که زیاد آمد از دنده های پهلوی چپ او (1)

 

البته ذکر این مطلب ضروریست که در مورد محل  آفرینش حوا اختلاف است. عده ای می گویند که خداوند حوا را در بهشت و عده ای دیگر می گویند که بیرون بهشت آفرید. «کعب» و عده ای دیگر هم بر این قولند که: «خداوند حوا را در دنیا آفرید و ایشان بر تختی که آن جا مکه است تا هفتاد سال بود و فرشتگان بر گرد او بودند».(2)

در مورد چگونگی آفرینش حوا نیز اختلاف نظر است . عده ای می گویند خداوند حوا را در دنیا از پهلوی چپ آدم آفرید. هنگام آفرینش حوا خوابی مانند نعاس بر آدم افکند و آنگاه از رگ پهلوی چپ او حوا را آفرید . پس چون حوا را آفرید آدم گفت: بر خدایا| این یست؟ گفت: این جفت توست تا با او آرام گیری. پس آدم دوستدار او شد و حوا نیز بسیار زیبا بود آن چنان که خبر آمده که خداوند نیکوی و جمال را در میان خلایق صد جزء آفرید، نود نه جزء آن را به حوا داده بود و یکی را به همه خلایق. وقتی حوا وارد بهشت شد، همه ی اهل بهشت تعجب کردند و آدم به هیچ کس راضی نشد، مگر به حوا و چون نعمت بهشت را خوردند ،نیکوتر شدندتا آن وقت که از آن درخت به وسوسه ی شیطان خوردند.

 البته این گفتار ، یکی از تحریفات تورات فعلی یهودیان است؛ چنانچه در باب دوم سفر پیدایش تورات در آیه 21 آمده است؛«خداوند خوابی گران بر آدم مستولی کرد تا بخفت و یکی از دنده هایش را گرفت و گوشت در جایش پر کرد و خداوند با آن دنده که ار آدم گرفته بود،زنی بنا کرد و آن را به نزد آدم آورد و آدم گفت: هما نا این است استخوانی از استخوانهایم و گوشتی از گوشتم ، از این سبب نساء نامیده ش؛ زیرا که از انسان گرفته شده است».

روایات اسلامی بسیاری وجود دارد که این نظریات را به کلی رد می کند ، به عنوان مثال به روایتی از حضرت صادق(ع) اشاره می کنیم:

از آن حضرت در باره خلقت حوا پرسیدند و عرض کردند:« جماعتی می گویند که خدای تعالی خلق کرد حوا را از دنده ی آخر دنده های چپ آدم »

حضرت صادق (ع) فرمود:

(سبحان الله و تعالی عن ذلک  علواٌ کبیراٌ)

«منزه است خداوند از آنچه می گویند»

« کسی که این چنین سخنی را بگوید ، قائل می شودکه خداوند قادر نبوده خلق کند حوا را از غیر دنده ی آدم و خداوند را تشنیع و طعن را به روی پیغمبر خود باز کرده که کسی بگوید: آدم با بعضی از بدن خود جماع می کرده ، چه سبب شده کهآنها این گونه سخنان را می گویند؟ خدا حکم کند میان ما و ایشان»

سپس آن حضرت فرمود :« چون حق تعالی خلق کرد آدم را از خاک ، امر کرد ملائکه را که بر او سجده کنمایند و خواب را بر آدم غالب نمود و مجدداٌ از باقی ماند گل آدم خلق کرد حوا را و او را در میان پاهای آدم جای داد تا زنان تابع مردان شوند و حوا حرکت کرد و از حرکت او آدم بیدار شد . ندایی به حوا رسید که از آدم دور شو، چون آدم نظرش بر حوا افتاد ، مشاهده نمود بسیار شبیه اوست، ولیکن فرقی دارد این است که او زن است. پس با حوا سخن گفت و حوا نیز به لغت او جواب داد . آدم از او پرسید : تو کیستی؟ گفت: من خلقی هستم، چنان که می بینی و خدای تعالی من را خلق کرده است.

 در این هنگام آدم مناجات کرد و گفت : خدایا، کیست این مخلوق نیکو که قرب او مونس من گردید و نظر کردن به سوی او من را از وحشت و دهشت بیرون کرد؟

 خدای تعالی وحی فرمو: این کنیز من حواست، آیا می خواهی با تو باشد و مونس تو گردد و با تو سخن گوید و به هر چه امر کنی ، اطاعت کند ؟ عرض کرد : بلی، ای خدای من . و تو را به این نعمت ، حمد و شکر نمایم تا زنده هستم . خداوند باز وحی فرمود: اکنون که طالب او هستی ، او را از من خطبه و خواستگاری کن ؛ زیرا که او کنیز من است و صلاحیت دفع شهوت تو را دارد و در آن هنگام خداوند ، شهوت مقاربت با زن را در آدم قرار داد .

 آدم عرض کرد پروردگارا: از تو خواستگاری می کنم او را ، به چه چیزی در مقابل این خواستگاری و خواهش از من راضی می شوی؟

 حق سبحان وحی فرمود: رضای من در این است که معالم و احکام دین من را به او تعلیم نمایی . آدم عرض کرد: قبول کردم اگر تو همین را بخواهی.

 حق تعالی فرمود: من همین را می خواهم و او را به تو ترویج نمودم، به سوی خود دعوتش کن.

آدم به حوا گفت: بیا نزد من ، حوا در جواب گفت : تو باید بیایی نزد من ؛ زیرا تو در خواستگاری پیش قدم شدی. خداوند به آدم فرمود که : تو برو پیش حوا. آدم به امر خداوند بر خاست و به طرف حوا رفت و به همین جهت است که باید مردان برای خواستگاری به سوی زنان بروند این است قصه آدم . حوا»(3)

1-  علل الشرایع، ص 471/ حیوۀ القلوب، ج1 ، ص 89

2- قصص النباء نیشابوری ، ص 12

3- علل الشرایع(مسترحمی) ، ص 61 .


موضوعات مرتبط: دینی ، ،
برچسب‌ها:
[ شنبه 21 فروردين 1390برچسب:, ] [ 17:4 ] [ علیرضا حمزه یی ] [ ]
صفحه قبل 1 1 2 3 4 5 ... 7 صفحه بعد
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

جهت مشاهده وبلاگ به منوی خانه مراجعه فرمائید
نويسندگان
آخرين مطالب
آبان 1394 مهر 1394 شهريور 1394 مرداد 1394 تير 1394 خرداد 1394 ارديبهشت 1394 فروردين 1394 اسفند 1393 بهمن 1393 دی 1393 آذر 1393 آبان 1393 مهر 1393 شهريور 1393 خرداد 1393 ارديبهشت 1393 فروردين 1393 اسفند 1392 بهمن 1392 دی 1392 آذر 1392 آبان 1392 مهر 1392 شهريور 1392 مرداد 1392 تير 1392 ارديبهشت 1392 فروردين 1392 اسفند 1391 بهمن 1391 دی 1391 آذر 1391 آبان 1391 مهر 1391 شهريور 1391 مرداد 1391 تير 1391 خرداد 1391 ارديبهشت 1391 فروردين 1391 اسفند 1390 بهمن 1390 دی 1390 آبان 1390 مهر 1390 شهريور 1390 تير 1390 خرداد 1390 ارديبهشت 1390 فروردين 1390
امکانات وب

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 55
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 68
بازدید ماه : 3151
بازدید کل : 398509
تعداد مطالب : 306
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1